ایران آفتاب
مقاله بسار زیبای حسین شریعتمداری در کیهان امروز:
1- می گویند در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از سربازان انگلیسی با عجله و در حالی که نفس نفس می زد خود را به فرمانده گردان رساند و یک قبضه تفنگ ساخت آلمان را که اسلحه سازمانی نظامیان ارتش نازی بود، به وی نشان داد و گفت؛ قربان! این تفنگ را از دشمن غنیمت گرفته ام. فرمانده گردان به شجاعت وی آفرین گفت و برای تشویق این سرباز شجاع و ترغیب سایر سربازان به وی یک هفته مرخصی تشویقی داد. چند هفته بعد، باز هم، همان سرباز انگلیسی با یک تفنگ آلمانی دیگر نزد فرمانده گردان رفت و به خاطر شجاعتی که به خرج داده بود، یک هفته دیگر مرخصی گرفت. این ماجرا چند بار دیگر نیز تکرار شد و فرمانده گردان که از شجاعت سرباز تحت امر خود به وجد آمده بود در مراسم صبحگاه و در حالی که تمامی پرسنل گردان و تیپ و لشکر حضور داشتند، سرباز را صدا کرد و بعد از تشویق فراوان به وی گفت؛ حالا می خواهم تاکتیکی را که در غنیمت گرفتن تفنگ سربازان آلمانی به کار می بری برای همه پرسنل توضیح بدهی تا بقیه هم از این تاکتیک استفاده کرده و ارتش آلمان را زمین گیر کنند! سرباز انگلیسی پشت تریبون رفت و گفت: قربان! تاکتیک پیچیده ای نیست، اتفاقا خیلی آسان و بی خطر نیز هست. من هر بار یکی از تانک های ارتش خودمان را به آلمانی ها می دهم و در مقابل، یک تفنگ از آنها می گیرم! به همین سادگی!
2- این روزها، با نزدیک شدن زمان انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، سران و عوامل فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 با این توهم که می توانند وطن فروشی آشکار و خیانت های بی پرده خود را از اذهان مردم پاک کنند، بار دیگر با سازی که از آن سوی مرزها کوک شده است، دهان باز کرده و در مدح و ستایش خویش ترانه ای چند صدایی آغاز کرده اند! یکی از این صداها، بهره گیری از کینه توزی آمریکا و متحدانش در تحریم کشورمان و زیر سؤال بردن سیاست خارجی و هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. مدعیان اصلاحات در این بخش از مأموریت خود ادعا می کنند که سیاست خارجی و هسته ای هوشمندانه!! آنها در دوران اصلاحات مانع از خصومت آمریکا و متحدانش بوده است و تحریم ها و تهدیدهای این روزها ناشی از سیاست خارجی و هسته ای کنونی جمهوری اسلامی ایران است! این در حالی است که به گواهی اسناد ثبت و ضبط شده موجود، تعدادی از افراد شاخص جبهه مدعی اصلاحات نه فقط در جریان فتنه 88 بلکه در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس نیز سودای فروش ایران اسلامی و سلطه دوباره آمریکا بر کشور را داشته اند.
مردم فراموش نکرده اند که این جماعت، آن روزها برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند، و به صراحت از «پایان عمر خط امام»! سخن می گفتند؟ «دوران اسلام را تمام شده می نامیدند»، جمهوری اسلامی ایران را «حکومت لمپنیسم» معرفی می کردند، با صراحت می نوشتند «قلم فقها، در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است»، «قرآن را قابل نقد» می دانستند، با وقاحت می نوشتند «خدا هم حق حاکمیت بر مردم را ندارد»، مظاهر دینی نظیر «حجاب و حیای زنان را نشانه عقب افتادگی» معرفی می کردند، «هیئت های مذهبی را عامل و منشأ خشونت» می دانستند، اعلام می کردند که «معصومین علیهم السلام هم باید تحت نظارت باشند تا از انحراف آنها جلوگیری شود»... و صدها نمونه ثبت و ضبط شده و غیرقابل انکار دیگر از این دست که هیچگاه- تاکید می شود که هیچگاه- نه فقط با کمترین اعتراض سردمداران و گروه های اصلی جبهه اصلاحات نظیر حزب مشارکت، حزب سازندگی، مجمع روحانیون، سازمان مجاهدین انقلاب و... روبرو نشد بلکه همه این اراجیف در روزنامه ها و نشریاتی نوشته شده و یا در مصاحبه و سخنرانی های کسانی مطرح می شد که از مسئولان دولت اصلاحات، نمایندگان مجلس ششم و یاران نزدیک آقای خاتمی بوده اند.
اکنون سؤال این است که وقتی سردمداران دولت و مجلس مدعی اصلاحات چنین باورهایی را ترویج و تبلیغ می کردند، دیگر آمریکا چه نیازی به فشار و تحریم و تهدید داشت! آنها با پای خود در پی تسلیم کردن ایران اسلامی به آمریکا و متحدانش بودند. مگر آمریکا غیر از این چه می خواست؟! مدعیان اصلاحات حتی به اندازه آن سرباز انگلیسی در صدر این نوشته نیز غیرت و دغدغه ملی و میهنی نداشتند تا در مقابل تانکی که به دشمن می دهند، لااقل یک تفنگ قراضه و فکسنی دریافت کنند! باید از مدعیان اصلاحات- مخصوصا از سردمداران این جبهه- پرسید که آیا تسلیم شدن در مقابل باج خواهی های آمریکا و متحدانش و تلاش برای تحویل کشور به آنان افتخار! دارد که با افتخار از آن یاد می کنید؟!
و اما، اگرچه فتنه 88 کمترین تردیدی درباره وطن فروشی بسیاری از مدعیان اصلاحات باقی نگذاشت که به آن پرداخته و باز هم خواهیم پرداخت ولی موضوع یادداشت پیش روی، خیانت این جماعت و زمینه سازی آنها برای تحویل میهن اسلامی به دشمنان بیرونی است و فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 شرح جداگانه ای دارد.
3- بعد از آن که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به اتفاق آراء پیشنهاد آقای خاتمی برای نامگذاری اولین سال هزاره سوم- 2001- را به نام «سال گفت وگوی تمدن ها» تصویب کرد، مدعیان اصلاحات رأی مثبت آمریکا به این پیشنهاد را نشانه ابتکار در سیاست خارجی دولت اصلاحات دانسته و درباره آن داد سخن دادند! اما مدتی بعد، ماجرای 11 سپتامبر و انفجار برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک اتفاق افتاد و همین آقای بوش که اصلاح طلبان برای رویکرد مثبت او به طرح گفت وگوی تمدن ها نوشابه باز می کردند و تشتک پپسی می پراندند، ایران را یکی از «محورهای شرارت»! معرفی کرد و از «آغاز جنگ صلیبی»! سخن گفت! و نشان داد که ابتکار آقای خاتمی چه وزنی داشته است! البته سخن درباره نقد ابتکار آقای خاتمی نیست بلکه کف و هورای اصلاح طلبان برای بوش با توجه به ماهیت جنایتکارانه وی، مورد نظر است.
4- بوش بعد از واقعه 11سپتامبر و به بهانه آن ماجرا تصمیم گرفت به افغانستان لشکرکشی کند. بهانه حمله نظامی آمریکا به افغانستان مبارزه با تروریسم و محو القاعده و طالبان بود. بوش عربده می کشید که «بن لادن و ملاعمر را می خواهم، زنده یا مرده» اگرچه در حمله آمریکا به افغانستان تنها کسانی که کمترین آسیبی ندیدند بن لادن و ملاعمر بودند.
و اما، بلافاصله بعد از آن که جرج بوش، تصمیم خود را برای حمله به افغانستان اعلام کرد، همین آقایان مدعی اصلاحات پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از طالبان وارد جنگ با آمریکا شود! تعجب آور نیست؟ هست! اصلاح طلبانی که تا چند ماه قبل و پس از آن نیز تا آخر دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس ششم، برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند و همه مشکلات را ناشی از عدم رابطه ایران با آمریکا می دانستند، و هرگونه مقابله با آمریکا را تنش آفرینی معرفی می کردند، یکباره ضد آمریکایی شده و علیه آمریکا شیپور جنگ می نواختند! آنهم در کنار طالبان. حتی مرحوم خواجه حافظ هم که گفته می شود پای خود را از شیراز بیرون نگذاشته است می دانست طالبان یک جریان موازی ساخت آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی است. گفتنی است مدعیان اصلاحات در حالی از حمایت طالبان در جنگ با آمریکا سخن می گفتند، که به پیروی از تبلیغات رسانه های آمریکایی و صهیونیستی به افراد مؤمن و انقلابی انگ «طالبانی» و به اسلامگرایی تهمت «طالبانیسم» می زدند. اما این پیشنهاد با چه انگیزه ای مطرح شده بود؟!
5- بعد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و هنگامی که جرج بوش در اوایل سال 2003 میلادی- 1381- تصمیم خود برای حمله به عراق را مطرح کرد، باز هم مدعیان اصلاحات با اعلام این که صدام حسین اگرچه جنایتکار بوده است ولی اکنون در جایگاه «خالدبن ولید» قرار گرفته، پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از صدام وارد جنگ با آمریکا شود! صدامی که عامل مستقیم آمریکا بود و با اشاره آمریکا و اسرائیل جنگ 8ساله را به کشورمان تحمیل کرده و صدها هزارتن از جوانان این مرز و بوم - بخوانید اولیاءالله- را به قتل رسانده بود. تعجب نفرمائید. این پیشنهاد را همین مدعیان اصلاحات داده بودند. همان ها که امروزه شعار تنش زدایی آنها گوش فلک را کر کرده است! و اصولگرایان را متهم می کنند که چرا در مقابل آمریکا دست به مقاومت زده و باعث تحریم ها و تهدیدهای اخیر شده اند... اما، چرا...؟! بخوانید!
6- تا قبل از فتنه 88 که مدعیان اصلاحات آشکارا و بی پرده در خدمت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس درآمدند و از نتانیاهو لقب «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» و از اوباما، مدال «تنها امید آمریکا» را گرفتند، تصور این بود که پیشنهادهای مورد اشاره از سوی مدعیان اصلاحات ناشی از کج فهمی و کم دانی آنهاست ولی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 کمترین تردیدی باقی نگذاشت که دو پیشنهاد جنگ با آمریکا به حمایت از طالبان و صدام یک پروژه بیرونی برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آنهم با رسوایی حمایت از طالبان و صدام بوده است! چرا که بلافاصله بعد از ورود ایران به این پیشنهاد خائنانه، انقلاب اسلامی در آموزه ها، «رنگ» طالبان- یعنی اسلام آمریکایی- می گرفت و در مقاومت مثال زدنی و جهاد 8 ساله، به «انگ» قدرت طلبی- هویت صدام- نواخته می شد؟! آیا غیر از این است؟! گفتنی است مدعیان اصلاحات کم هوشتر از آنند که پروژه یاد شده طراحی خود آنها باشد!
حالا به آسانی می توان درباره شعار تنش زدایی مدعیان اصلاحات قضاوت کرد و بدون کمترین تردیدی به این نتیجه رسید که این جماعت در پی نابودی میهن اسلامی، محو انقلاب اسلامی و پایمال کردن جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم زیر چکمه نظامیان آمریکایی بوده اند.
و عجیب آن که این روزها و بعد از آن همه وطن فروشی و خیانت در دوران اصلاحات و در جریان فتنه 88 از نامزد شدن برای انتخابات هم دم می زنند!
7- و اما، نگارنده این سطور خود را بسیار کوچکتر از آن می داند که درباره نقش بی بدیل و پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب اظهارنظر کند ولی به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»، عبور از کنار این واقعیت را جفا و گناه می دانم که اگر رهبری الهی حضرت آقا نبود، امروزه ترفندهای رنگارنگ و پیچیده دشمنان بیرونی و درونی، نامی از اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب باقی نگذاشته بود و بایستی شاهد دست و پا زدن مردم شریف و پاکباخته کشورمان زیر چکمه نظامیان اجنبی باشیم. دقیقا از همین زاویه است که روزنامه آمریکایی یو.اس.ای. تودی به نقل از گزارش امریکن اینترپرایز می نویسد «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران، حضور یک ابرحریف - SUPER OPPONANT- به نام آیت الله خامنه ای است که نقشه راه ما را می شناسد و مردم کشورش به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند».
"دیدبان": رسانه های جهان طی چند روز گذشته خبری را روی خروجی های خود قرار دادند که نمونه آن نیز در سال گذشته میلادی در همین روزها با عناوینی مثل "خبر شکار آرکیو 170" منتشر شد.
اما نیروی دریایی سپاه هفته گذشته اعلام کرد، هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی "اسکن ایگل" را که با هدف شناسایی و جمع آوری اطلاعات در حال گشت زنی در منطقه عمومی خلیج فارس بود، به محض ورود به حریم فضای جمهوری اسلامی ایران شناسایی و شکار کرده است.
این اتفاق در حالی افتاد که وزارت دفاع آمریکا در اولین ساعات این رویداد سعی بر انکار واقعه داشت و اعلام کرد این اقدام، در قالب فعالیت های جنگ روانی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، اما پس از انتشار تصاویر موفقیت جمهوری اسلامی از صدا و سیما، وزرات دفاع آمریکا با موضعی مغایر با آنچه روز قبل اعلام کرده بود به تایید تلویحی این رویداد پرداخت به طوری که رسانه های غربی نیز از مانور بر روی انکار این بحث دست برداشتند.
در این نوشتار با توجه به گستره پهپادهای بکار رفته توسط ارتش آمریکا در سطح جهان به بررسی انواع پهپاد های فعال آمریکا از سال 2006 تا کنون می پردازیم تا از هم اکنون با شکار بعدی سپاه در جنگ پهپادی آشنا شویم. گفتنی است سال 2012 به عنوان سال پهپادهای آمریکا در غرب آسیا به خصوص افغانستان نامیده شده است [1].
1- غاز برفی (CQ-10 Snow Goose )
این نوع از پهپاد نوعی محفظه هوشمند حمل مهمات و اسلحه است و برای تحویل محموله های کوچک (مهمات، تجهیزات) به نیروهای ویژه در نظر گرفته شده است. پرواز اول این هواپیما در سال 2001 بوده و پرواز عملیاتی آن در سال 2005 رخ داده است .
2- جانور قندهار (RQ-170 Sentinel )
قبل از پرداختن به سری پهپاد های آر کیو ذکر این نکته ضروری است:"در اینجا، عبارت RQ مخفف پرنده بدون سرنشین شناسایی است، یعنی پهپادی (پهپاد مخفف پرنده هدایتپذیر از دور است) که مسلح نیست و فقط به جاسوسی و شناسایی میپردازد؛ و عبارت MQ مخفف پهپاد مسلح به موشک است.
این نوع از پهپاد در سال گذشته (در دسامبر سال 2011) توسط نیروهای جنگ الکترونیک سپاه به دام افتاد، از همین رو است که مردم ایران با این نوع پهپاد آشنایی کامل دارند. هزینه تحقیقاتی پروژه آر کیو 170 بالغ بر 40 میلیارد دلار بوده و هزینه هر کدام از این پهپاد 60 میلیون دلار است و سال وارد شدن آن به صنعت نظامی آمریکادر سال 2007 بوده است.
3- موش خرمایی (Polecat )
این پهپاد توسط شرکت لاکهیلد مارتین ساخته شده و نمونه آزمایشی آن در سال 2005 به پرواز در آمد ولی در نمایشگاه سالانه صنایع هواپیمایی فارن بوروگ در سال 2006 به نمایش در آمد.
4- آر کیو 16 تی هاک (RQ-16 T-Hawk)
این نوع پهپاد برای حمل در کوله پشتی و عملیات های تک نفره کاربرد دارد، قرارداد طراحی و توسعه سیستم ناوبری این پهپاد 40 میلیون دلار هزینه داشته است؛این هواپیما را پیاده نظام ارتش ایالات متحده در عراق استفاده میکند. VTOL T-Hawk با ظاهری شبیه به یک اجاق کوچک و 4 جالباسی به عنوان پایههای فرود، میتواند به مدت حداکثر 45 دقیقه تا ارتفاع 10 هزار پایی (3000 متری) بالا برود. این پرنده با وزن 7.5 کیلوگرمی آنقدر سنگین نیست که نتوان آن را در کوله سربازی حمل کرد.
5- انتقام گیر(درنده) _Avenger (Predator C)
اولین پرواز این هواپیمای بدون سرنشین در 4 آوریل 2009 است. بر خلاف قبلی MQ-1 درنده و MQ-9 دروگر، پهپاد انتقام گیر توسط یک موتور توربوفن اختفاگر مجهز شده است که در نوع خود بی نظیر و دارای کمترین گرما بوده است.
6- دروگر ام کیو 9 - (MQ-9 Reaper)
قادر به کنترل از راه دور و یا پرواز مستقل عملیاتی است و دارای سیستم شکار و طول پرواز بلند برای هدف گیری است، وظیفه این هواپیما، شناسایی و نابودی دشمن در عراق، افغانستان و پاکستان و گشتزنی در امتداد مرزهای ایالات متحده با مکزیک در منطقه هواچوکای آریزوناست.
با 20 متر فاصله نوک بالها، اندازه ریپر دو برابر نسل قبلی خود یعنی MQ-1 است و میتواند در ارتفاع 5000 پا (15000 متری) به مدت 24 ساعت بماند. با 1360 کیلوگرم مهمات مسلح میشود که شامل بمبهای هدایت شونده لیزری GBU-12 و موشکهای ضد تانک هیلفایر است.
فرماندهان ارتش ایالات متحده اعتقاد دارند که این هواپیما یکی از موثرترین سلاحهای آنها در جنگ های فعلی است، این پهپاد بعد از پرواز، توسط اپراتورها و با استفاده از تجهیزات کنترل رادیویی یا با اتصال ماهوارهای توسط خلبانهای مستقر در خاک ایالات متحده کنترل میشود.
7- عقاب خاکستری (MQ-1C Gray Eagle UAS)
این پهپاد از نوع جنگجو بوده و دارای قابلیت شکار و هدف گیری بوده و طرح توسعه توسط موسسه ژنرال فیزیک هسته ای در حال اجرا است، پرواز آزمایشی این پهپاد در سال 2004 انجامم شده است و پرواز عملیاتی آن در سال 2009 بوده است.
این پهپاد مجهز به موتور توربوجت بوده و دارای موشک های هوا به سطح و موشک های تقویت شده FIM-92 استینگر سطح به سطح است.
9- بوئینگ مجهز به سلاح (PMTD)
اینز هواپیما توسط انواع موشک های هوا به سطح مجهز شده و برای پرسه زدن های طولانی در آسمان تهیه شده است.
10- بوئینگ x-45
این پرنده بدون سرنشین توسط سیستم یکپارچه بوئینگ به روز شده است.
11- کلاغ آر کیو 11 (RQ-11 Raven UAV)
RQ-11 در اصل به عنوان FQM-151 در سال 1999 معرفی شده اما در سال 2002 به شکل فعلی آن، پدیدار شد. این پهپاد با پرتاب دست به پرواز در می آید و برای ماموریت های دور کاربرد ندارد؛ این پهپاد یکی از پر کاربردترین هواپیماهای استفاده شده در عراق و افغانستان برای جمع آوری اطلاعات است.
رِیوِن (به معنی کلاغ سیاه) با یک متر طول و 1.9 کیلوگرم وزن، عموما از یک دوربین ویدیویی رنگی با پایدارسازی الکترونیکی و یا یک دوربین ویدیویی فروسرخ برای ماموریت در شب استفاده میکند که میتواند با زوم و چرخش 360 درجه ای به واحدهای زمینی، موقعیت را اطلاع دهد. این ناوگان در حال یک ارتقای دیجیتالی است که در صورت نصب آن، هر یک از این پرندهها میتواند به یک دستگاه تقویتکننده مخابراتی تبدیل شوند و برد 9.6 کیلومتری آن به طرز موثری افزایش یابد. این هواپیما سبک و بادوام است و اگر سقوط کند، بالها به راحتی جایگزین میشوند.
12- آرکتوروس t-20
این هواپیمای بدون سرنشین، کاملا کامپوزیتی است و دارای ظرفیت محدود بوده و صرفا برای حمل نمودن محموله های داخلی و خارجی استفاده می شود.
این وسیله بدون سرنشین، در واقع چرخ بال بدون سرنشین است که نسبت به تمامی چرخ بال های استفاده aده در ارتش آمریکا از کارایی بیشتری برخوردار است؛ در تکنولوژی این چرخ بال از فناوری های جدیدی استفاده شده است که تا به حال در موارد قبلی به کار گرفته نشده و همین مسئله سبب شده است که کارایی ای 160 نسبت به دیگر چرخ بال ها بسیار بالاتر باشد..
این چرخ بال بدون سرنشین می تواند 4 هزار کیلومتر مسافت را با توان پرواز 24 ساعاته طی کند و برد هوایی آن نیز 9 هزار 100 متر است. طول این چرخ بال از نوک تا انتها 11 متر است.
احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون که سابقه ی اجرای برنامه صندلی داغ را در کارنامه فعالیت هایی خود دارد در گفت و گویی جالب و مفصل با خبرنگار سرویس فرهنگ و جامعه عصرامروز، در خصوص مشکلات سینما، ماجرای مصاحبه خبرنگار ضد انقلاب با وی، دروغ گویی های رسانه های بیگانه و ... مسائلی را بیان کرده است که متن کامل آن در ادامه می آید:
*آوینی می گفت ما همه زیر یک آتش فشانیم
نجفی در ابتدای مصاحبه خود در خصوص هجمه هالیوود، علیه ایران گفت که خدا بیامرزد شهید مرتضی آوینی را که می گفت ما همه زیر یک آتش فشان نشسته ایم و باید خودمان را برای در امان ماندن از این آتش فشان آماده کنیم. پیش از این فکر می کردم که حتماً باید جواب همه فیلم های ضدایرانی هالیوود مثل 300 را سریع بدهیم اما الان به این نتیجه رسیدم که ما باید مسیر خودمان را ادامه بدهیم.
ما باید خودمان ببینیم که برای مقابله با چنین فیلم هایی چه برنامه ریزی کرده ایم؟ آیا در مقابل هجمه های غرب فیلم خوب می سازیم؟ آیا پوششی برای محافظت از سوختن این مواد مذاب داریم؟
* احمدی نژاد برای سینما خیلی زحمت کشید
شاید عده قلیلی از صحبت های من خوششان نیاید ولی دکتر احمدی نژاد برای این سینما خیلی زحمت کشیدند و من قسم می خورم در طول تاریخ هیچ رئیس جمهوری به اندازه ی ایشان ساعت های طولانی برای سینما وقت نگذاشته اند.
* از بس انتقاد کردم و انتقاد شنیدم، خسته شدم
ما مثل بسیاری از حوزه های دیگر مسائل صدساله ی گذشته همراهمان هست و یک مقداری هم خودمان مقصر هستیم، عادت کردیم، غر بزنیم، نق بزنیم، از هر چیزی انتقاد کنیم. من خودم به عنوان یک عضو سینما از بس که انتقاد کردم و انتقاد شنیدم خسته شدم، آیا همه جای دنیا این گونه است؟
حقیقت این است که ما زورمان به تجهیزات آن ها نمی رسد اما باید تمام فکر و تلاشمان را به داشته های خودمان به کار بگیریم. نباید گول آن ها را بخوریم که چی می سازند. اگر آن ها روزی 100 پل بسازند آیا ما باید همین تعداد پل بسازیم؟
میدونم مشکل داریم، تجهیزات کافی نداریم اما این مملکت نشان داده زیر آتش بمباران ها فیلم ساخته، در آرامش هم فیلم ساخته، فیلم های بدی هم نساختیم، فیلم اسکاری ساختیم، فیلم جشنواره کن هم ساختیم، فیلم مشرقی هم ساختیم. ما باید فیلم هایمان را تقویت کنیم که سینمایمان قوی تر شود.
* ژانر دفاع مقدس برای کارگردانان بزرگ ما، کسر شأن است!
متاسفانه انگار یک عده از فیلمسازان کشور خاک مرگ آن ها را فراگرفته و فکر می کنند ساخت فیلم برای دفاع مقدس، کسر شان است. آخه چرا درباره جنگ فیلم نمی سازید؟ ببینید کسی که جنگ را ندیده به چه خوبی جنگ را به تصویر می کشد.
برخی بزرگان سینمای ما فقط کارشان این شده که با افراد مخالفت کنند، آیا با من مخالفت می کنید؟ مگر من کی هستم؟ باید با کسی مخالفت کنید که مردم و کشور را تحقیر می کند.
*چند سالی است تلویزیون ایران را نمی بینم/آخرین روزهای زمستان را می بینم و گریه می کنم
من خودم چند سالی است که تلویزیون ایران را نمی بینم اما مستندی (آخرین روزهای زمستان) که اخیرا از شبکه اول سیما پخش می شود، من را وادار کرد که پای تلویزیون بنشینم. بارها با این فیلم گریه کردم، خندیدم.
شاید این فیلم در جزئیات دارای مشکل باشد اما این مهم نیست، چون آن چیزی که باید به من مخاطب القا کند، را القا می کند.
پس از دیدن این مجموعه به آقای ضرغامی پیامک دادم و گفتم به خاطر این مستند تمام فیلم هایی که در صدا و سیما بیهوده ساخته شده را میبخشم.
*خنده های من و رئیس جمهور هیچ ربطی به زلزله نداشت
نجفی در ادامه گفتگوی خود با خبرنگار عصرامروز، در خصوص مصاحبه خود با مسیح علی نژاد، خبرنگار فراری گفت: یک روز صبح خانمی با من تماس گرفت و گفت من علی نژاد هستم و می خواهم با شما مصاحبه کنم. من خواب بودم، گمون کردم از خبرنگارانی است که در داخل کشور کار می کند، چون من تا کنون اسم ایشان را هم نشنیده بودم.
ابتدا در خصوص تشابه ظاهری یکی از بازیگران تلویزیون با رئیس جمهور و شایعه ممنوع الفعالیت شدن وی، سوالی مطرح کرد که جوابش را دادم.
به من گفت از جلسه دیشب که با رئیس جمهور داشتید چه خبر؟ که من گفتم خبر خاصی نبود، درد و دلی میان هنرمندان با رئیس جمهور بود، یک عده ای گفتند و یک عده ای خندیدند و به خوشی جلسه تمام شد. سپس این خبرنگار به من گفت که در آذربایجان زلزله آمده و شما می خندید؟!
* شما که دلسوزید به احترام مردم آذربایجان کاباره ها و کازینوهای خودتان را تعطیل کردید؟
آخر کسی نیست به آن ها بگوید، خنده های آن شب ما چه ارتباطی به زلزله داشت؟ شما که خیلی دلسوزید، به احترام مردم آذربایجان کاباره ها و کازینوهای خودتان را تعطیل کردید؟ من خودم به شخصه حاضرم هر چقدر که این افراد برای کمک به زلزله زدگان در یک روز جمع کردند را یک جا به مردم آذربایجان شرقی کمک کنم.
من اگه می دانستم خارج از کشور تماس گرفته اصلاً باهاش صحبت نمی کردم. من اصلا از کجا این خبرنگار را بشناسم من نه سایت دارم، نه ایمیل!
* از تاثیر یک جوان 40 کیلویی بر تاریخ مملکتم شرمنده می شوم
می خواهید با این حرفا یک عده جوانان داخل از کشور را خام کنید، تمام غمت همینه؟ پنج ثانیه کبریت را روی دستت نگه دار، بعد درباره جوانان ما صحبت کن.
پایگاه صالحات - آیت الله احدی :
مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .
یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :
خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی داد .
- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی حرف نمی زند ، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است -
یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و گفت :
خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف میزند .
بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق دیگر .
بنده غافلگیر شدم .
خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری حرف میزنه ، بلده .
و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود .
(مصاحبه اختصاصی پایگاه صالحات با آیت الله احدی)
دانلود فایل صوتی : 1.2 مگابایت
پایگاه صالحات - حجت الاسلام دانشمند : اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان .
این موضوع را من با یک واسطه می گویم . با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا روبروی ضریح ، دو به دو با هم بودیم .
گفتم از آقا چه خبر ؟
میگفت ما روزهای دوشنبه ، ( این را میگفت و گریه میکرد ) می رویم سرکشی میکنیم به خانواده شهدا . آقا می فرمودند به خانواده شهدا نگویید که ما می آییم که به زحمت نیافتند .
یک ربع قبل آقا در ماشین هستند ما درب میزنیم و میگوییم آقا می خواهند تشریف بیاورند منزل و یک سلام و علیکی با مادر و پدر شهید نمایند .
یکبار رفتیم درب خانه دو شهید ، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کرده اند . درب زدم ، مادر شهید آمدند دم درب و گفتند : آقا کو ؟
گفتم : کدام آقا ؟
گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟
گفتم : شما از کجا می دانید ؟
شروع کرد به گریه کردن ، گفت دیشب خواب بچه هام را دیدم ، بچه ها آمدند گفتند خوش بحالت ، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان .
به اینجا که رسید ، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .
بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا آقا سید علی آقا می خواهند بیایند ، ما هم تبریک می گوییم . و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم .
مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی ؟
مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به آقا سید علی آقا برسانید و به ایشان بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج نزدیک است ان شاءالله .
آقا خیلی گریه کرد .
حجت الاسلام دانشمند : مظلوم است آقا . یک کاری نکنیم که اگر گره ای نمی توانیم باز کنیم ، لااقل گره بر گره نیاندازیم .این واقعاً ظلم است ، خدا نمی بخشد .
در این دنیا مرکز شیعه فقط ایران است . افغانستان ، پاکستان ، مصر ، عربستان و عراق را ببینید . در ممالک اسلامی کجا شیعه همه کاره است ، ایران مرکز شیعه است ، دل امام زمان به شما بسته شده و امید امام به شماست .
خدایا رهبر مظلوم و با کرامت انقلاب را بحق امام زمان محافظت بفرما .
دانلود فایل تصویری : 1.81 مگابایت