ایران آفتاب
دیشب “کیان” در سریال مختارنامه به شهادت نرسید، در طول تاریخ به شهادت رسید. شیعیان علی قرن هاست که همین گونه به شهادت می رسند. شیعیان علی بیشتر از خصومت دشمن، قربانی مکر دوست می شوند. جان می بازند تا ثابت کنند علی را شیعه اند. گویی این رسم تاریخ است که شیعه باید به همان نام چماق بخورد، که فدایی اش بوده. یعنی کیسان ابو عمره باید جان دهد تا معلوم شود که حسود نیست، که عجم را از عرب برتر نمی داند، که سرباز گوش به فرمان سپاه مختار است. این بار هم دیدیم و خون گریه کردیم که عده ای هم سفری با مختار را ترجیح می دهند به هم خطری با امیر منتقم. امثال بن وهب همیشه تاریخ بیش از امثال کیان با علی و حسن و حسین و مختار عکس داشتند، اما این کیان است که به فکر عکس انداختن با مختار نیست، در سر سودای شهادت دارد برای مختار. بن وهب هنوز هم کنار بن شمیط است و این 2ماندند در کنار مختار، تا مختار هم در فراق یار فدایی و سرباز مخلص “این عمار” بگوید. عده ای همیشه دوست دارند در کنار علی باشند، با علی سفر کنند، با علی بمانند، با علی باشند، از پیش علی تکان نخورند، اما راضی به این نیستند بروند تا علی بماند. این جماعت جان خود را بیشتر از علی دوست دارند و همه را حتی کیسان ابو عمره را مثل خود می پندارند. پروانه عاشق، آن پروانه ای است که برنمی گردد الا با بال سوخته، اما ملخ همچنان کنار شمع مشغول عکس انداختن و تلمذ و کسب بصیرت و طعنه زدن و نیش زدن است. این فقط کیان است که چه با اسب، چه بی اسب، حاضر است دل بدهد به معرکه تا مختار تنها نماند، اما چه بسیار که برای تنها رها کردن مختار، از پیش امیرمختار جم نمی خورند! و این دقیقا کنایه به همه تاریخ، بلکه من به خواص بی بصیرت جامعه خودمان است. کسانی که فتنه 88مردود شدند، اما حالا که بازار ولایت پذیری گرم است، عمار شده اند برای علی. عیبی ندارد و ما بخیل نیستیم، اما حتم داریم باز هم پروانه ها می روند تا ملخ ها عکس بیاندازند با شمع و طعنه بزنند ما ستاره ها را که: “شما با ماه عکس ندارید و از نژاد نور نیستید و از علی دور هستید و این ماییم که عکس داریم با علی”! آری! علی اتفاقا بیشتر از ناکثین و قاسطین و مارقین، از دست همین پیشینیان شما بود که سر در چاه فرو می کرد و از دست منصوبین خود، گله می کرد و “این عمار” می گفت. کیان مختار را برای خود مختار یعنی برای اسلام می خواست و مثل بن وهب نبود که برای ولایت پذیری، شرط و شروط بگذارد. کیان حتی مثل بن شمیط هم نبود. کیان از بغض یزید، به مختار پناه نبرده بود، هر چند که بغض یزید هم داشت. کیان محب علی بود و برایش علی مهم بود. کیان دعواهای سیاسی خود را وارد حوزه ولایت پذیری نمی کرد، هر چند که باری به اشتباه کنج عزلت اختیار کرد. کیان، همیشه فدایی مختار بود؛ چه مختار فرمانده سپاهش عمرو باشد و چه زید. یادتان هست فتنه 88را؟ عده ای از خواص جامعه حاضر شدند علی را تنها بگذارند، چرا که در محاسبات کوته اندیش شان، دفاع از ولایت فقیه، به پای دفاع از منتخب ملت نوشته می شد! نفهمیدند که برای سیدعلی، مفهوم جمهوریت، مهم است نه مصداق رای ملت. و البته امروز هم چندان امیدی به ولایت پذیری این جماعت نیست. حالا که فلانی بد شد، پس ما می آییم وسط!! شما عاشق مفهوم ولایت فقیه هستید یا بیشتر بغض دارید نسبت به مصداق رای ملت؟! شما بن وهب هستید، بن شمیط، یا کیان؟! می شناسم مسئولی را که اگر خط موبایلش را از او بگیری، دیگر حاضر به دفاع از ولایت فقیه نیست؛ اسب پیشکش! پروانه رفتن و شهید برگشتن، پیشکش! با این همه، ما هرگز برای مختار دنبال کیسان ابو عمره نمی گردیم، برای علی دنبال عمار می گردیم و از تاریخ عبرت می گیریم و 9دی می آفرینیم و به جای جان خود، به جان علی فکر می کنیم… و دقیقا اینگونه است که سرباز جلوی فرمانده خود می جنگد؛ دیدیدم که در فتنه 88چگونه عده ای رفتند پشت ولایت فقیه، تا ولایت پذیری شان، ما را به جای کیان و عمار و عباس، یاد ولایت پذیری بن وهب و بن شمیط بیاندازد که چگونه فدایی مختار را بی اسب روانه سپاه دشمن کرد تا مگر به قیمت خونش ثابت کند که پروانه از جنس شمع است، نه ملخ که نزدیک شمع است
قطعه26
اعزام سفیر حقوق بشر به ایران!!!