سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ایران آفتاب

حکمت گمشده مؤمن است، پس باید آن را بطلبد؛ حتی اگر در دست شروران باشد . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: شنبه 103 آذر 3

جمعی از طرفداران میرحسین موسوی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 امروز  29 خرداد 1428 در میدان ونک تجمع کردند. دراین مراسم یکی از طرفداران سالخورده مهندس میرحسین موسوی خاطراتی را از دوران رقابت‌های انتخاباتی برای نوه‌های طرفداران فقید آقای موسوی تعریف کرد.
او گفت: "آن روزها یک جایی بود به اسم وزارت کشور که ما همان موقع هم به رسمیت نمی‌شناختیمش. آن وزارت کشور شایع کرده‌بود آقای مهندس سیزده میلیون رای دارد. در حالی که همان موقع خیلی‌ها بودند که اسم‌شان حسین بود یا زهرا. آیا ممکن بود آنها بیایند و میرحسین را بگذارند و به کسی که اسمش محمود است رای بدهند؟"

این طرفدار موسوی ادامه داد: "البته اسم خود من محمود است ولی چون همسایه سمت راست ما لر بود و همسایه‌ دست‌ چپ‌مان آذری و خانمم هم، همنام خانم زهرا رهنورد همسر آقای مهندس بود خانوادگی تصمیم گرفتیم به مهندس رای بدهیم."

در اینجا حضار به مدت بسیار زیادی برای سخنران کف زدند. وی سپس افزود:"حالا شما حساب کنید چقدر آدم مثل ما بودند که یا نام خودشان حسین بود، یا نام همسرشان زهرا، یا همسایه سمت راستشان لر بود و یا همسایه سمت چپ‌شان آذری. هیچ کدام از اینها که نمی‌آمدند مهندس را ول کنند وبه احمدی نژاد رای بدهند."

وی ادامه داد:" ما رفتیم و این افراد را سرشماری کردیم و دیدیم اگر فقط رای همین افراد به میرحسین محاسبه می‌شد، او با فاصله بیش از میلیونها رای رئیس‌جمهور می شد.

وی خاطرنشان کرد: ما این آمار را به شورای نگهبان داده‌ایم ولی آنها با یک حرکت ضددموکراتیک نپذیرفتند. وی سپس افزود: همان موقع هم عده‌ای از طرفدارنماهای آقای کروبی این شبهه را مطرح کردند که اگر رای‌دادن براساس فارس و لر و ترک و کرد و... باشد در میان لرها آقای کروبی باید رای می‌آورد. به همین خاطر ما یک مصاحبه گرفتیم با آقای کروبی و ایشان تاکید کردند که ما با آقای مهندس این حرفها را نداریم و این شبهه‌ها از طرف یک سری طرفدارنماها مطرح شده‌است و ما هم اسناد ارتباط این طرفدارنماها با احمدی‌نژاد را منتشر کردیم. ولی دادگاه بجای این که با این طرفدارنماها برخورد کند رفت و یقه چند تا جوان نازنین را که سهم خودشان را از پول نفت در خیابانها آتش زده بودند گرفت.

در ادامه مراسم یکی از شهدای گمنام حادثه کوی دانشگاه به بیان خاطراتی از دوران شهادتش پرداخت. او با اشاره به این که خیلی‌ها از او می‌پرسند "تو چطور شهیدی هستی که زنده‌ای"، افزود: "من باید به این عده بگویم که مگر اسرای ما بعد از هشت سال که از اسارتشان گذشته بود، به آغوش میهن برنگشتند؟ من هم بعد از مدت کمتری که از شهادتم گذشت و آبها ازآسیاب افتاد به آغوش میهن برگشتم. یعنی شما فکر می‌کنید شهید از اسیر کمتر است که نتواند به آغوش میهن بازگردد."

این شهید گمنام سپس در پاسخ به اصرار حضار که درخواست می‌کردند حالا که چهل سال از ماجرا گذشته خودش را از گمنامی دربیاورد، گفت: هرگز!!

در پایان مراسم هم حضار برای زنده کردن یاد دوره انتخابات بر این نکته که "ادب مرد به ز دولت اوست" تاکید کردند و ده دقیقه‌ای فحش‌دادند و سپس بصورت آرام میدان را ترک کردند. مراسم مشابهی قرار است فردا در میدان تجریش برگزار شود. این مراسم هر روزه از چهل سال پیش ادامه دارد


 نوشته شده توسط مجید در جمعه 89/6/12 و ساعت 12:47 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 127
مجموع بازدیدها: 402743
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
> دانشجویان حامی جبهه پایداری - حامیان جبهه پایداری در فضای مجازی