ایران آفتاب
نوشتم دیروز که جز “9 دی” عمری به تلویح گذشت. نهمین روز دی ماه سال هشتاد و اشک از حنجره مان به صراحت فریاد زدیم. اگر 22 بهمن 57 روز پیروزی جمهوری اسلامی بود اما 9دی 88 روز مهمتری است. از آنرو که معلوم آمد در این روز انقلاب اسلامی شکست ناپذیر است. 22 بهمن مظهر ولایت پذیری ما نشانه سلم ما بود و 9 دی آینه برائت ما از سران کفر و فتنه و نفاق و نشانه حرب ما با غریبه ها بود که شعار خود را از حلقوم بریده ها سر می داد. اوباما با ما غریبه است و اصحاب فتنه از ما از امام از انقلاب اسلامی بریده اند. از ولایت فقیه بریده اند. ما هم از ایشان بریده ایم. بیزاریم ما از سران فتنه. حال ما از مهندس از کروبی از خاتمی بهم می خورد و این وسط خواص بی بصیرت لابد بیمارند که دمی با پزشک خلوت می کنند و آنی هم دست می شوند با میکروب های سیاسی اما 9 دی ما با هر آنکه باید برای همیشه انقلاب اسلامی تصفیه حساب کردیم. ما آبرو باقی نگذاشتیم در 9 دی برای کسانی که به جای اعتکاف در شعاع نور ماه، پرسه در مه می زنند که 22بهمن 57اگر روز پیروزی انقلاب اسلامی بر طاغوت بود، 9دی 88روز مهمتری است. آن را می نویسم “بود” اما این را می نویسم “است” چرا که از این پس هر روز برای ما 9دی است. 9دی 88جمهوری اسلامی انقلابی بر جمهوری اسلامی قلابی برای همیشه به پیروزی رسید. جمهوری اسلامی که در راس آن ولایت فقیه نباشد، عینا نظام طاغوت است. ما به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد اما فقط به شرط ولایت فقیه رای “آری” دادیم. اگر12بهمن 57به خمینی و با حضور تاریخی خود از فرودگاه تا بهشت زهرا “آری” گفتیم و اگر 14 خرداد 68بیعت کردیم با خامنه ای، در 9دی 88“نه” گفتیم به دشمنان مشترک خمینی و خامنه ای. با این همه 9دی 88ریشه در 22بهمن 57دارد، همچنان که “لا اله” ما ریشه در “الا الله” دارد. “لا” گفتن ما به ابلیس، به “نعم” گفتن ما برمی گردد به خدا اما سوگند به همین خدا تا جمرات سه گانه کفر و نفاق و فتنه را “رمی” نکنی، نمی توانی طواف کنی کعبه ولایت را. پس نه فقط نماز بی ولایت بی نمازی است که نماز بی برائت هم بی نمازی است که حب علی بی بغض معاویه بی فایده است و فقط به کار خلسه دراویش می آید. نظامی که بعد از 22بهمن 57سر کار آمد جمهوری اسلامی بود اما بعد از 30 سال شجره طیبه جمهوری اسلامی نیاز مبرم به هرس داشت. 9دی 88فرزندان انقلاب اسلامی بریدند تک و توک شاخ و برگ های زائد این درخت را. 9دی 88روز حجامت جمهوری اسلامی بود و همچون 22بهمن 57در زمستان، بهاران آمد. بهار فصل حجامت است. خون آلوده، میکروب سیاسی و گلبول های خاکستری صفت که یکی به نعل و یکی به میخ می زنند، تصفیه شدند از خون سرخ انقلاب اسلامی. اگر 9دی 88شاه از این کشور رفت، 9دی 88آبروی شب پرستانی رفت که با حضرت ماه دشمنی کردند. ورشکسته کردیم ما آنان که باید.22? بهمن 57 روز بعثت دوباره محمد بود؛ روز برانگیخته شدن خمینی و 9 دی 88 روز تثبیت ولایت مستمر “علی” بود. روز “نه” گفتن به دشمنان سیدعلی. ما در 14 خرداد 68 با خامنه ای بیعت کردیم اما 9 دی اعلام برائت کردیم از دشمنان خامنه ای9دی دیر اتفاق افتاد اما دیر یا زود باید اتفاق می افتاد. 9 دی حرف حساب ما این بود؛ تا ظهور بقیه الله، جز جانشین روح الله؛ حضرت ماه علمداری برای انقلاب اسلامی متصور نیست. 22 بهمن57? و 9 دی 88، 2روی یک سکه اند. حالیا! جمع 22 و 57می شود 79و جمع 9و 88می شود 97و مگر 97را از آن طرف بخوانی 79نمی شود؟! حالیا! باری پیش از این گفته بودم: “خا” و “میم” و “یا” “نون” و “یا” در خمینی و خامنه ای مشترک است. یعنی من هر وقت می نویسم خامنه ای، در دل خود خمینی هم دارد اما خامنه ای یک “الف” یک “ها” از خمینی بیشتر دارد که روی هم می شود “آه”… و ما در یوم الله ? دی ?? حرف حساب مان این بود: اجازه نمی دهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه. ما اگر بودیم “علی” تنها نمی ماند. ما اگر بودیم سر شمر را می بردیم. ما یک ملت مالک اشتریم. فرزندان عباس. ما اختیار نفس مان زودتر از جناب مختار دست مان است. ما قبل از آنکه 200کلاهک هسته ای اسرائیل و 2500ماهواره جاسوسی آمریکا بخواهند غلطی کنند، قبل از آنکه شیاطین کفر و نفاق و فتنه بخواهند غلطی کنند، مختار نفس خود شدیم. ما از “این عمار” توبه کردیم و مختار از “راس الحسین” و “کف العباس”. ما از قوم حجاز بهتریم، که خمینی گفت و از بسیجیان نسل قبل هم بالاتریم و اگر امری پیش آید و کربلایی در کار باشد، از ایشان پر شورتریم که خامنه ای گفت. خامنه ای برای ما با یک تفاوت اساسی خمینی دیگر است که ما اجازه نمی دهیم به این یکی امام هم جام زهر بدهند که ما در 9دی 88قطعنامه ای نپذیرفتیم. آنان که پرسه در مه می زدند، بی خود پادرمیانی می کردند. اینجا افغانستان نیست که لویی جرگه بخواهد. ما اینجا وصیت نامه شهدا را داریم و بر اساس همین قانون اساسی اعلام می کنیم که دوره جام زهر گذشت که تاریخ را برای “عبرت” می خوانند و نه برای “تکرار”. ما نهج البلاغه را می خوانیم که سیدعلی را تنها نگذاریم. 22بهمن 57روز پیروزی قرآن بود و 9دی 88روز فتح نهج البلاغه. 9دی 88فتح الفتوح بسیجیان خامنه ای است. 9دی 88عاشورای فارسی است و خیابان انقلاب اسلامی بین الحرمین ماست که یک سویش به میدان امام حسین ختم می شود و دیگر سویش به میدان آزادگی. 9دی، عاشورا به تاریخ هجری شمسی است و ماه و خورشید در این روز فقط و فقط در آسمان می درخشند، نه بر روی نیزه. ما در 9دی 88کاری مهمتر از پدران مان کردیم در 22بهمن 57که ما بر مسجد ضرار پیروز شدیم، نه بر میخانه قمار. ما در 9دی 88کاری مهمتر از پدران مان کردیم در والفجر 8که شهدا اگر از عرض وحشی اروند که روزی 2بار جزر و مد داشت، رد شدند، ما از عرض و طول سایت هایی رد شدیم که آنی 2بار آپ می شدند. ما در 9دی 88کاری مهمتر از پدران مان کردیم در کربلای 8که طرف حساب مان بعثی ها نبودند، بعضی ها بودند که با امام و این اواخر با “آقا” زیاد عکس داشتند که فتنه پیچیده بود ولی نه اندازه بصیرت ما. ما در 9دی 88کاری مهمتر از پدران مان کردیم در مرصاد که در مقایسه با منافقین فعلی صد رحمت (نکته گیران “لعنت” بخوانند!) بر مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی، که مثل نامرد به براندازی نظام فکر کنی، هزار بار شرف دارد که به جمهوری اسلامی قلابی بیاندیشی. جمهوری اسلامی قلابی یعنی همان که “آقا” گفت؛ کاریکاتوری از انقلاب اسلامی. آقای موسوی! این بار به جای نقاشی، داشتی کاریکاتور می کشیدی و ما در 9دی قلم ناپاکت را زدیم شکستیم. اگر مردی، حالا برو بکش! الان وقت کشیدن است! ما به تو اجازه نمی دهیم کاریکاتور بکشی، می خواهی بکشی، همان به که چون بختیار!… و من چنان با کلماتم تو را محاکمه می کنم که اصلا نیازی به قوه قضاییه نباشد. تو نخست وزیر امام نیستی، که نخست وزیر را رئیس جمهور تعیین می کند که رئیس جمهور هم فرد دیگری مد نظرش بود. گذشت آن دوران که مثلث جام زهر با فشار تلخ کند کام امام مسلمین را. آقای خاتمی! خجالت نکشیدی “الله اکبر” را جورج سوروس بر دهانت گذاشت؟! یادت هست آخرین سال رئیس جمهوری ات گفتی؛ از اردوگاه اصلاح طلبان صدای پای دشمن می شنوم؟! آهای سران فتنه! ما در فتنه 88از حلقوم شما صدای دشمن می شنیدیم. اف بر شما و بروید دعا کنید به خامنه ای، که اگر نبود که امر نکرده ما را، ما را با شما معامله دیگری بود. از دیگر سران فتنه همین جناب اندیشمند فارین پالیسی است. شیخ بیسواد! سروش با یک من سیریش به ملاصدرا نمی چسبد، بی خود تف مالی نکن! از همین حالا نوبل مال تو! سروش هیهات که ملاصدرای زمان باشد اما تو شک نکن که ملانصرالدین عصر مایی! مجموعه ای از اظهار کرامات تو با مزه ترین لطائف روزگار ماست. کاش کسی تدوین کند این کتاب را. پرفروش ترین کتاب سال می شود! از 4نفر پنجم شدِی، به چه چیزی اعتراض داری؟ به جای نظام به آرای باطله تهمت تعرض بزن! تقصیر ما نبود. اصلا به ما چه که اگر میزان نه رای مردم، که رای اعضای حزب اعتماد ملی هم بود، باز تو رئیس جمهور نمی شدی؟ فقط شاید از آرای باطله کمی بیشتر می شدی! هر کسی در این مملکت ادای اوباما را دربیاورد و شعار “تغییر” دهد، مشمول “قاعده تغییر در نظام آفرینش” می شود و از ملت سیلی محکم می خورد و در 9دی، ملت سرخ کرد صورت سران فتنه را. چه کنیم که مصلحت و یا هر چه، به رسانه محترم ملی (چه با ملاحظه شده ام من!) اجازه نداد همه شعارهای ما از صدا و سیما پخش شود. رسانه ملی فقط سیمای ما را در 9دی نشان داد. صدای ما را درست پخش نکرد. بگذریم که لنز دوربین هم نتوانست درست نشان دهد سیمای عاشورایی ما کفن پوشان را. ما از رسانه ملی سیمای خود را کمی تا قسمتی دیدیم اما صدای خود را نشنیدیم. “لعن علی عدوک یاعلی” را خیلی از شعارهای خود را نشنیدیم. اگر صدای ما هم اندازه بازی رئال مادرید و بارسلونا برای بعضی ها مهم بود، اگر صدای ما هم “زنده” پخش می شد، حتی اگر با تاخیر اما رسا پخش می شد و اگر سانسور نمی شد، موسوی غلط می کرد باز هم بیانیه دهد. این است اوج مظلومیت ما اوج محجوب بودن ما. این است درد ما که چقدر مظلوم است یوم الله ما. چه مظلوم و مقتدر و متواضع و مغرور و خاکی و باشکوه است این ? دی… گفت: “ما زخم خوردگان تیره ترین و سردترین و بلندترین شب های جور بودیم. ما شلاق خوردگان یلدای ستم بودیم”… 9دی شعاع فجر ما بود. در 22بهمن 57سخن از “تراکم جمعیت” استقبال کنندگان از امام بود ولی در یوم الله 9دی 88سخن باید از “جمعیت متراکم” فرزندان روح الله گفت که در خیابان انقلاب اسلامی، خیابان کارگر، میدان امام حسین، میدان ولیعصر، خیابان آزادی، میدان فردوسی، جای سوزن انداز نبود. بلیزر حامل امام اگر آنجا بود، اصلا تکان نمی خورد. 22بهمن 57اگر “راه پیمایی” بود، 9دی 88اما “ماه پیمایی” بود… اگر بگویم 9دی راه پیمایی نبود و ماه پیمایی بود، لرزه بر اندام کدام قانون انداخته ام؟… 9دی ماه پیمایی بود، که به عشق حضرت ماه، ما آمده بودیم؛ کمی تا قسمتی هم به طمع ساندیس… آری؛ “من اعتراف می کنم و افتخار می کنم که حکومت به ما ساندیس داد و من چون روزه بودم “نی” اش را نگه داشتم تا در روضه علی اصغر در آن بدمم؛ بشنو از نی. من نی ام را درون ساندیس نکردم، فرو کردم در چشم رئیس جمهور آمریکا و از حرمله انتقام گرفتم. ساندیس من آب سیب بود. دادم به رباب تا طفل 6ماهه اش را سیراب کند. رئیس جمهور آمریکا با ما نیست. او با ما نیست. با سران فتنه است. با آن بیسواد که مردم گفتند “عامل دست موساد”. خانم کلینتون! ساندیس جمهوری اسلامی الکل ندارد که 100دلار آب بخورد؛ از شیر مادر حلال تر است. 150تومان است (نمی دانم بعد از طرح هدفمندی، قیمت ساندیس مشمول اصل تغییر در نظام آفرینش شده یا نه؟!) که مش رجب 10تایش را می فروشد هزار تومان. سران فتنه کوکاکولا می خورند که گازش اشک آور است و اشک کودکان فلسطینی را در می آورد. نتانیاهو با سران فتنه است، فتحی شقاقی شهید با ما. علی عبدالله صالح (گاهی که متن “من مستاجر نیستم، خانه ام بیت رهبری است” را می خوانم، فکر می کنم که این مردک چه بی ربط است با اسمی که دارد؛ نه “علی” است، نه “عبدالله” و نه “صالح”… کدام صالح، کدام صلح، کدام اصلاح طلب؟…) با سران فتنه است، حسن نصرالله با ماست. چشم اسرائیل کور! حکومت به ما تی تاپ هم داد…
قطعه 26