سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ایران آفتاب

خیرى را که آتش دوزخ در پى بود خیر نتوان به حساب آورد ، و شرّى را که پس آن بهشت بود ، شرّ نتوان وصف کرد . هر نعمتى جز بهشت خوارست ، و هر بلایى جز آتش دوزخ عافیت به شمار . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 آذر 3

احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون که سابقه ی اجرای برنامه صندلی داغ را در کارنامه فعالیت هایی خود دارد در گفت و گویی جالب و مفصل با خبرنگار سرویس فرهنگ و جامعه عصرامروز، در خصوص مشکلات سینما، ماجرای مصاحبه خبرنگار ضد انقلاب با وی، دروغ گویی های رسانه های بیگانه و ... مسائلی را بیان کرده است که متن کامل آن در ادامه می آید: 

*آوینی می گفت ما همه زیر یک آتش فشانیم
نجفی در ابتدای مصاحبه خود در خصوص هجمه هالیوود، علیه ایران گفت که خدا بیامرزد شهید مرتضی آوینی را که می گفت ما همه زیر یک آتش فشان نشسته ایم و باید خودمان را برای در امان ماندن از این آتش فشان آماده کنیم. پیش از این فکر می کردم که حتماً باید جواب همه فیلم های ضدایرانی هالیوود مثل 300 را سریع بدهیم اما الان به این نتیجه رسیدم که ما باید مسیر خودمان را ادامه بدهیم. 

ما باید خودمان ببینیم که برای مقابله با چنین فیلم هایی چه برنامه ریزی کرده ایم؟ آیا در مقابل هجمه های غرب فیلم خوب می سازیم؟ آیا پوششی برای محافظت از سوختن این مواد مذاب داریم؟ 

* احمدی نژاد برای سینما خیلی زحمت کشید
شاید عده قلیلی از صحبت های من خوششان نیاید ولی دکتر احمدی نژاد برای این سینما خیلی زحمت کشیدند و من قسم می خورم در طول تاریخ هیچ رئیس جمهوری به اندازه ی ایشان ساعت های طولانی برای سینما وقت نگذاشته اند.

* از بس انتقاد کردم و انتقاد شنیدم، خسته شدم
ما مثل بسیاری از حوزه های دیگر مسائل صدساله ی گذشته همراهمان هست و یک مقداری هم خودمان مقصر هستیم، عادت کردیم، غر بزنیم، نق بزنیم، از هر چیزی انتقاد کنیم. من خودم به عنوان یک عضو سینما از بس که انتقاد کردم و انتقاد شنیدم خسته شدم، آیا همه جای دنیا این گونه است؟

حقیقت این است که ما زورمان به تجهیزات آن ها نمی رسد اما باید تمام فکر و تلاشمان را به داشته های خودمان به کار بگیریم. نباید گول آن ها را بخوریم که چی می سازند. اگر آن ها روزی 100 پل بسازند آیا ما باید همین تعداد پل بسازیم؟

میدونم مشکل داریم، تجهیزات کافی نداریم اما این مملکت نشان داده زیر آتش بمباران ها فیلم ساخته، در آرامش هم فیلم ساخته، فیلم های بدی هم نساختیم، فیلم اسکاری ساختیم، فیلم جشنواره کن هم ساختیم، فیلم مشرقی هم ساختیم. ما باید فیلم هایمان را تقویت کنیم که سینمایمان قوی تر شود.

* ژانر دفاع مقدس برای کارگردانان بزرگ ما، کسر شأن است!
متاسفانه انگار یک عده از فیلمسازان کشور خاک مرگ آن ها را فراگرفته و فکر می کنند ساخت فیلم برای دفاع مقدس، کسر شان است. آخه چرا درباره جنگ فیلم نمی سازید؟ ببینید کسی که جنگ را ندیده به چه خوبی جنگ را به تصویر می کشد. 

برخی بزرگان سینمای ما فقط کارشان این شده که با افراد مخالفت کنند، آیا با من مخالفت می کنید؟ مگر من کی هستم؟ باید با کسی مخالفت کنید که مردم و کشور را تحقیر می کند. 

*چند سالی است تلویزیون ایران را نمی بینم/آخرین روزهای زمستان را می بینم و گریه می کنم
من خودم چند سالی است که تلویزیون ایران را نمی بینم اما مستندی (آخرین روزهای زمستان) که اخیرا از شبکه اول سیما  پخش می شود، من را وادار کرد که پای تلویزیون بنشینم. بارها با این فیلم گریه کردم، خندیدم. 

شاید این فیلم در جزئیات دارای مشکل باشد اما این مهم نیست، چون آن چیزی که باید به من مخاطب القا کند، را القا می کند. 

پس از دیدن این مجموعه به آقای ضرغامی پیامک دادم و گفتم به خاطر این مستند تمام فیلم هایی که در صدا و سیما بیهوده ساخته شده را میبخشم. 

*خنده های من و رئیس جمهور هیچ ربطی به زلزله نداشت
نجفی در ادامه گفتگوی خود با خبرنگار عصرامروز، در خصوص مصاحبه خود با مسیح علی نژاد، خبرنگار فراری گفت: یک روز صبح خانمی با من تماس گرفت و گفت من علی نژاد هستم و می خواهم با شما مصاحبه کنم. من خواب بودم، گمون کردم از خبرنگارانی است که در داخل کشور کار می کند، چون من تا کنون اسم ایشان را هم نشنیده بودم. 

ابتدا در خصوص تشابه ظاهری یکی از بازیگران تلویزیون با رئیس جمهور و شایعه ممنوع الفعالیت شدن وی، سوالی مطرح کرد که جوابش را دادم. 

به من گفت از جلسه دیشب که با رئیس جمهور داشتید چه خبر؟ که من گفتم خبر خاصی نبود، درد و دلی میان هنرمندان با رئیس جمهور بود، یک عده ای گفتند و یک عده ای خندیدند و به خوشی جلسه تمام شد. سپس این خبرنگار به من گفت که در آذربایجان زلزله آمده و شما می خندید؟!

* شما که دلسوزید به احترام مردم آذربایجان کاباره ها و کازینوهای خودتان را تعطیل کردید؟
آخر کسی نیست به آن ها بگوید، خنده های آن شب ما چه ارتباطی به زلزله داشت؟ شما که خیلی دلسوزید، به احترام مردم آذربایجان کاباره ها و کازینوهای خودتان را تعطیل کردید؟ من خودم به شخصه حاضرم هر چقدر که این افراد برای کمک به زلزله زدگان در یک روز جمع کردند را یک جا به مردم آذربایجان شرقی کمک کنم. 

من اگه می دانستم خارج از کشور تماس گرفته اصلاً باهاش صحبت نمی کردم. من اصلا از کجا این خبرنگار را بشناسم من نه سایت دارم، نه ایمیل!

* از تاثیر یک جوان 40 کیلویی بر تاریخ مملکتم شرمنده می شوم
می خواهید با این حرفا یک عده جوانان داخل از کشور را خام کنید، تمام غمت همینه؟ پنج ثانیه کبریت را روی دستت نگه دار، بعد درباره جوانان ما صحبت کن. 


من وقتی مستند زندگی شهید باقری را می بینم خجالت می کشم، زمانی که می فهمم یک جوان 40، پنجاه کیلویی چه تاثیری بر تاریخ این مملکت گذاشته است، شرمنده می شوم.

* قضاوت این افراد پست با تاریخ است
من با خودم میگفتم که این خبرنگار که فارسی صحبت می کند، آیا واقعاً ایرانی است؟ به نظر من که فقط بلد فارسی صحبت بکند و هیچ چیزی به عنوان هویت ایرانی ندارد.

آن افرادی که آن طرف آب ها علیه ایران فعالیت می کند، چه می فهمند که 28 سال به کمر خوابیدن یعنی چی؟ چه می فهمند وقتی 4 دست و پا نداری چه جوری می شود دستشویی رفت؟ 

این افراد با چه جسارتی درباره ممکت ما صحبت می کند؟ به چه جراتی به ما می گویند، نمی فهمید؟ قضاوت با این افراد پست نیست، قضاوت ما با تاریخ است. 

*من نوکر هموطنم هستم نه نوکر خارجی ها
کسی که مخالف است، باید منطقی مخالفت کند، کنار نوری زاده نشستن و حرف های مزخرف زدن، شد مخالفت؟ وقتی برای آدم هایی کار کنی که به طور علنی اعلام می کنند میلیون ها دلار برای براندازی مملکتت کنار گذاشته اند، خائنی. 

اگه واقعاً مردید، بروید با پول خودتان شبکه تاسیس کنید، برای خودتان کار کنید نه خارجی ها، اول پولتو رو کن بعد برو علیه کشور حرف بزن. 

یک روز کسی به من گفت تو نوکر نظام هستی، گفتم باشه من نوکر هموطنم هستم نه نوکر خارجی ها. 

* هنوز مستاجرم 
درباره من صحبت زیاد می شود، اگر کسی کارخانه ای از من دیده است، بگوید، اگر فردی زمین های من را دیده است، رو کند، اگر رانت هایی از من دیده، برملا کنید. 

من هنوز خونه از خودم ندارم و مستاجرم. بعدش به من تهمت رانت خواری می زنید؟ اما اگر پول داشته باشم حتماً خونه می خرم خوبش راهم می خرم. 

* برای من کاری نداشت صندلی داغ را به سوی جهان برمی گرداندم
به خداقسم قصد تحقیر آدم هایی که خارج نشین هستند را ندارم، بلکه دلم برایشان می سوزد، برای این بی سوادی، نادانی، ناآگاهی دلم برایشان می سوزد، که چرا یاد نگرفته اند چه کار باید بکنند. 

این خانم خبرنگار گمان کرده برای من کاری داشت صندلی داغ را به سمت جهان برمی گرداندم تا بیینیم که چی کاره است؟ شما که اساس کارتان اشتباه است خروجی هایتان هم اشتباه است. 

ما اگر هم یقه همدیگر را بگیریم و دو تا مشت به هم بزنیم به کسی ربطی ندارد، چرا که ما با همدیگر برادریم و مشکل کشورمان به خودمان مربوط می شود. 

* در مطبوعات مشکل داریم ولی اختناق هرگز
به خدا دروغ می گویید که دلتان برای ما میسوزد، شما دلتان برای خودتان هم نسوخته است. مگر ما در داخل کشور انتقاد نمی کنیم؟ این همه انتقادات را فقط خودم به سینما و صدا و سیما وارد کردم؟ مگر بدترین حرف ها را درخصوص وضعیت خرمشهر نزدم؟ من جرات نداشتم؟ مگر کسی پشت سر من هست؟

اگر بلد نیستید انتقاد بکنید، بهانه نیاورید که در کشور سانسور است. بله ما در مطبوعات مشکل داریم ولی اختناقی که شما می گویید، نیست.

یکی از رفقای من که سیتیزن امریکا هم هست پس از 30 سال برای دیدن خانواده اش به ایران آمده بود، در راه برگشت در فرودگاه امریکا 3 چهار ساعت سین جیمش کردند که چرا به مملکت خودت سزدی؟

من سوالم اینه که واقعاً این آزادیه؟ خطاب به جوانان مملکت خودم می گویم که گول این آدم ها را نخورید؛ چرا که این ها دروغ می گویند؛ می خواهند شما رو گول بزنند؛ این افراد از سگ هم دروغگو تر هستند.

 


 نوشته شده توسط مجید در یکشنبه 91/9/19 و ساعت 7:21 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 110
بازدید دیروز: 127
مجموع بازدیدها: 402833
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
> دانشجویان حامی جبهه پایداری - حامیان جبهه پایداری در فضای مجازی