ایران آفتاب
م:مرد خاکستری اصلاحات مکان:لانه جاسوسی آمریکا در تهران
زمان:سال 1358
اینجا خاورمیانه… و “نیل” آنقدرها که در نقشه اسرائیل نشان می دهد، از “فرات” دور نیست؛ دغدغه ملت ها شعبه ای از علقمه عباس است. خواه شیعه باشی و خواه سنی، خواه یهودی و خواه نصرانی، آدم بودنت کافی است تا بسوزانی با خشم خود آدمک ابلیس را. این روزها “آزادگی” دین ملت هاست. ملت ها از “نقشه راه” دارند کاریکاتور می کشند و پرچم آمریکا را به آتش می کشند. گوش کن!… صدای پای انقلاب اسلامی می آید. رابطه “انقلاب” با “اسلام”، همان رابطه “ولایت” است با “فقیه”، که انقلاب و ولایت، به خودی خود زیبا نیست. انقلاب اگر سبز باشد و اسلامی نباشد، ملت ها پسش می زنند. ولایت اگر ولایت فقیه نباشد که شعبه ای از ولایت رسول الله است، ملت ها دیر یا زود پسش می زنند. فرعون بیشتر از مبارک بر مصر حکومت کرد. مبارک بازیچه دست فراعنه است. در مصر، دیدنی تر از اهرام ثلاثه، انتفاضه است. ما هنوز هم بهمن پنجاه و هفتی هستیم. “? دی ??″ بخشی مهم از یوم الله “?? بهمن ??″ بود. ما نقطه عطف انقلاب اسلامی پدران مان هستیم. بهمن ?? سی روز نبود. سیمرغ آتشفشان قاهره های دربند بود. فتنه ?? کارش با سیدعلی بود یا بن عمر؟! چه می خواستند و چه شد! بنازم این جمله طنز را؛ “تونس، تونس اما سران فتنه نتونستن”! تونس اگر توانست، به خاطر ضد آمریکایی بودن جنبش بر حق شان بود. در جمهوری اسلامی ایران هم، فتنه اگر نتوانست و بصیرت اگر توانست، به خاطر آمریکایی بودن سران فتنه و ضد آمریکایی بودن نظام مقدس ما بود. از این پس به جای فتنه ?? بیشتر باید از بصیرت ?? سخن گفت. خاورمیانه، صدای بصیرت ما را شنید. مصری که روزگاری دولتش میزبان شاه فراری ما بود، حالا ملتش شاه خودش را برنمی تابد. مصر، موسی می خواهد، نه فرعون. مبارک، عزیز مصر نیست. مبارک زشت است، عزیز مصر زیبا بود. مبارک هم بازیچه دست آمریکاست. مستقل بودن از بازیچه بودن بهتر است. سران فتنه چاپلوسی آمریکا و اسرائیل کردند. خاک بر سر متملقین! خاک بر سر هر چه ریاکار چاپلوس! خاک بر سر سران فتنه که به جای مدح ماه، دست بر گردن شب انداختند و خاک بر سر سالوس منافقی که با جرج سوروس، هم بستر فتنه شد! آمریکا و اسرائیل خواستند با کمک یک مشت بازیچه و چند عدد میکروب سیاسی، از جمهوری اسلامی کاریکاتور بکشند! یک عده از خواص که نام فرزندشان حتی “عبدالله” نیست، این وسط اما خوش، خوشان شان شد و نامه سرگشاده نوشتند. “بازیچه” را “آقا” گفت. “میکروب سیاسی” را “آقا” گفت و هنوز هم حرف ما همان خطبه های نمازجمعه مولای مان است. اولا “رهبری” نه، و “رهبر انقلاب اسلامی”. نام بلند “علی” را درست باید گفت و ثانیا رهبر معظم انقلاب اسلامی، فقط از اوضاع جامعه خودمان باخبر نیست. خامنه ای از اوضاع جهان باخبر است. کسانی که از عهده تربیت بچه های خود برنیامدند، ما از اوضاع شان باخبریم. خمینی از اوضاع شما باخبر بود که فقط در خامنه ای، لیاقت رهبری دیده بود. کسانی که بچه شان فرار می کند از خانه، چطور می خواهند جامعه را اداره کنند؟! مهدی هاشمی به این کشور برگردد، “رنج قانون” به استقبال او می رود، نه “گنج قارون”. گذشت دوره ای که عده ای از سابقه خود چماق بر فرق ما بکوبند. ما همه سابقه داریم! راستی، کدام سابقه؟! ?? تیر، سابقه شما بود که مردود شدید در آن. زندگی شاهانه، سابقه شماست. ادعای تقلب سابقه شماست. فتنه ?? در سابقه شماست. آشوب عاشورا سابقه شماست که در آن مردود شدید. ? دی سابقه شما بود که مردود شدید در آن. ? ماه جنگ تحلیلی، سابقه شماست. نامه بدون سلام سابقه شماست. اتفاقا ملاک اگر حال فعلی افراد نباشد و سابقه افراد باشد، عالیجناب راس فتنه باز هم متهم است. حرف من هنوز هم همان حرف های نمازجمعه سیدعلی است. ولی امر مسلمین جهان، فقط رهبر ما نیست. خامنه ای، این خلف صالح خمینی، امید آنانی است که در تونس، “بن عمر” را نمی خواهند و در مصر، “مبارک” را، در شبه جزیره، “ملک عبدلی” را و در ایران، سران فتنه را. خامنه ای پاسدار رای همه ملت های منطقه است. این روزها در سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی، خاورمیانه چقدر دیدنی شده است. ملت ها همه هنرمند شده اند. کاریکاتوریست شده اند. کاریکاتور، هنر مصری هاست. کاریکاتور، هنر تونسی هاست. کاریکاتور، هنر ماست و دوئل میان فتنه و بصیرت، به سکانس رویایی خود رسیده. این فقط “بن فتنه” نیست که در بهشت زهرا از ?? تن اخراج می شود. “بن عمر” هم از تونس اخراج می شود و مصر، به جز روستایی کویری در دل ایران، نام کشوری آفریقایی است. به ایران گردان و جهان گردان می گویند توریست و به حامیان سران فتنه، به آمریکا و اسرائیل می گویند تروریست. توریست، نیل را از موسی و کویر را از رای پابرهنه ها بیشتر دوست دارد. تروریست، فتنه را از بصیرت بیشتر دوست دارد. کاش همان گهواره که موسی را به نیل انداخت، صندوق رای مصری ها شود. من مصری نیستم اما مبارک را نمی خواهم. همچنان که مصری، ایرانی نبود و خمینی را می خواست. شاه را نمی خواست. تونس و مصر، پایین شهر این جهان اند. دنیا که فقط “منهتن” نیست. میزان رای مردم همه کشورهاست. فتنه ?? موزه عبرت توریست هاست، که یک تیر، چگونه برمی گردد به چشم تیرانداز. بن عمر هم مثل موسوی مثل خاتمی مثل کروبی مثل مبارک مثل آل سعود مثل شاه، فراری شده، سوار گاری شده. به به! چه سالگرد انقلاب اسلامی ای… این بانگ آزادی کز خاوران خیزد، فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد؛ آتشفشان قهر ملت های دربند است، حبل المتین توده های آرزومند است.
***
اینجا خاورمیانه… “موسی جلودار است و نیل اندر میان است”.
قطعه 26
داداش حسین بچه بسیجی ها با تقلید از سخنان اخیر رفسنجانی گفت: حرف های من همان حرف های نماز جمعه نیست؛ حرف های من ناشنیدنی است؛ حرف های من همان خطبه نماز آدینه “آقا”ست!
وی که در قطعه 26 “آن” شده بود، در پاسخ به کامنت خصوصی “آذرخش” بیان داشت: رفسنجانی حرف جدیدی برای زدن ندارد، دم به ساعت ادعا می کند؛ “حرف های من همان حرف های نماز جمعه است” و این در حالی است که جمعه، بر خلاف یوم الله آدینه، یک روز تعطیل است؛ لذا حرف غیر حساب در این روز، “بین التعطیلین” حساب می شود! قدیانی بیان داشت: بعد از طرح بزرگ هدفمندی یارانه ها، کسی دیگر حرف های رفسنجانی در نماز جمعه را به خاطر ندارد! ما از نماز آدینه، فقط حرف های “آقا” را به خاطر داریم و یکی هم شعارهای وزیر شعار!
مدیر وبلاگ قطعه مقدس و معزز26تصریح کرد: آن نماز جمعه ای که رفسنجانی، زیاد به آن اشاره می کند، متاسفانه عده ای دختر و پسر، دست در دست هم، به جای “دعای وحدت” داشتند “یوگای شهوت” می خواندند و چون همزمان علیه اصل ولایت فقیه شعار می دادند، ما بیشتر با باتوم مقدس مان، حواس مان این طرف بود تا صحبت های رفسنجانی! ایشان دفعه بعد که آمد نماز جمعه(!) می تواند یک بار دیگر حرف های خود را تکرار کند! نویسنده “نه ده” افزود: تنها جمله ای که از نماز جمعه آقای رفسنجانی یادمان مانده، این جمله هاشمی دهه 60است که؛ “غربی ها مثل گاو تحلیل می کنند”! حسین قدیانی خاطرنشان کرد: البته غربی ها الان هم که از بعضی ها -بلانسبت بعثی ها!- حمایت می کنند، مثل گاو تحلیل می کنند و به نسبت قبل، آنچنان پیشرفتی نکرده اند! این افسر جنگ نرم گفت: من رفسنجانی را جزء سران فتنه نمی دانم، بلکه سران فتنه را جزئی از عالیجناب راس فتنه می دانم! و منظورم از راس فتنه در صورتی که قوه قضاییه به این مطلب گیر بدهد، ادعا می کنم “بن عمر” تونسی است!
نویسنده کتاب در دست انتشار “قطعه26″ در بخش دیگری از سخنان خود گفت: زمان خمینی یک مهدی هاشمی اعدام شد و زمان خامنه ای هم دیر یا زود این اتفاق می افتد. وی در پایان با اشاره به این جمله رفسنجانی که “رهبری از اوضاع جامعه مطلع هستند”، خاطرنشان کرد: کاش جناب رفسنجانی هم یک صدم “آقا” از اوضاع جامعه باخبر بود و می فهمید مردمی که روز 9 دی به خیابان ها آمدند، درباره یکی از تجار ورشکسته کشور همجوار، چه نظر مثبتی ابراز کردند! رفسنجانی خیلی وقت است بوی هاشمی نمی دهد!
بعدالتحریر:
جناب رفسنجانی همیشه مدعی هستند که اگر مدعیان، از من و فرزندانم، چیزی، زمینی، پولی، پله ای پیدا کردند، نشانی بدهند، من آن زمین را به نام شان می کنم!
آقای هاشمی! من از فائزه و مهدی شما در فتنه 88 چند قطعه ای “زمین کوفی” از همان زمین های سرگشاده کوفیان پیدا کردم؛ آنجا که داشتند علیه علی شعار می دادند و به آشوبگران عاشورا پول می دادند، زمین کوفه شان بود! به نام شان بود!…
…و اما چون کربلای ما “بیت رهبری” است، کوفه مبارک خاندان خودتان باشد! نمی خواهد به نام ما کنید، که کربلا به نام ماست و خامنه ای، حسین زمان ماست و عاشورای ما، نیم روزش، همان “? دی” بود که به خیر گذشت. شما از مطلع بودن رهبری از اوضاع جامعه باخبرید و ما از اینکه خامنه ای، خمینی دیگر است، مطلعیم. برای ما خامنه ای، همان خمینی است، با این تفاوت که این بار اجازه نمی دهیم به این امام هم بعضی ها -بلانسبت بعثی ها!- جام زهر بدهند؛ از این هم خواستم مطلع تان کنم! از این پس، جنابعالی زیاد باید در جریان اخبار فرزندان خمینی و خامنه ای قرار بگیرید. بیرون از زیر سایه رهبر، خارج از این نظام، داخل نامه های سرگشاده، شما برای ما هیچ فرقی با هیچ کس دیگری ندارید و الا برای ما “2005″ هستید، نه “هاشمی دهه 60″. ما شما را از خودتان بهتر می شناسیم و خوب می فهمیم تان. ما شما را خوب درک می کنیم؛ این روزها وقت نمایش مختار، بعضی ها می زنند آن کانال!… جناب زبیر، بچه بازیگوشی داشت که اتفاقا “عبدالله” نبود! این فقط بندگان شیطان بزرگ اند که بر علی می شورند!
آقای هاشمی! ما امروزِ علی را از سابقه دیروزِ زبیر بیشتر دوست داریم. ما علی را دوست داریم. ما سیدعلی را دوست داریم. آقای هاشمی! البته که “آقا” از اوضاع دل ما مطلع هستند. قلب ما به عشق خامنه ای می تپد؛ این آخری را برای اطلاع شما گفتم!
راستی! “آن کانال” کاش به جای راز بقا، “کانال کمیل” نشان می داد که شهیدی در فکه وصیت کرده بود: “ولایت فقیه را تنها نگذارید”. ما انتخاب خودمان را کرده ایم؛ “رهسپاریم با ولایت تا شهادت”. شما هر کانالی که دوست دارید، بزنید!
راستی تر! شما زیاد چوب سابقه تان را بر فرق ما کوبیده اید. من از شما یک سئوال مسبوق به سابقه دارم؛ دیروز یعنی روز 9 دی، شما کجا بودید؟! آرام آرام، چون منی دارد نگران سابقه شما می شود؛ اتفاقا! از این نگرانی باخبر باشید، بد نیست! بگذار خیال تان را راحت کنم؛ الگوی ما مختار نیست. عباس بن علی است. خامنه ای برای ما، وقتی در نماز آدینه خطبه می خواند، ما می گوییم لبیک یا حسین…
نه! این غلو نیست؛ از علو درجات خامنه ای است. ما به خامنه ای می گوییم “حضرت ماه” اما خمینی می گفت: خامنه ای مثل خورشید می درخشد. ما هنوز مانده به معرفت امام برسیم!… و از زاویه ای دیگر، شما!
قطعه 26
حسین کچویان که در دوره نخست وزیری آقای موسوی، معاونت سیاسی دفتر نخست وزیری را برعهده داشته، در مصاحبه اخیر خود با یک نشریه، دو خاطره بسیار جالب و خواندنی از ارتباط خود با او بیان کرده است.
به گزارش شبکه ایران، دکتر حسین کچویان که در دوره نخست وزیری آقای موسوی، معاونت سیاسی دفتر نخست وزیری را برعهده داشته، در مصاحبه اخیر خود با نشریه «پنجره»، دو خاطره بسیار جالب و خواندنی از ارتباط خود با او بیان کرده است.
وی اظهار داشته است: در طول این بیست سال هر وقت که به ایشان (موسوی) میگفتیم که به صحنه بیاید، یک خاطرهای تعریف میکرد که: «من در ختم امام یا روزهای پس از فوت امام، داشتم، در خیابان میرفتم که یک پیرزنی مرا صدا زد و گفت: آقا! بعد امام با هم دعوا نکنید!» میگفت که اگر بیایم ممکن است اختلاف شود و این کشور برای نزاع ظرفیت ندارد. آدمی که این حرف را میزد، بیاید یک چنین مسئلهای را ایجاد کند و کشور را اینجوری به هم بریزد، یعنی چی؟ من نمیفهمم.
دکتر کچویان همچنین به دیدار خود با آقای موسوی در روز 25 خرداد اشاره کرده و گفته است: یکبار، همان دوشنبهای که رفتند تظاهرات کردند (25 خرداد)، قبل از تظاهرات به دیدن موسوی رفتم. ایشان گفت بیایید دفاع کنیم از رای مردم، من گفتم نمیفهمم رای مردم چه جوری مشکلدار شده است، که حالا دفاع بکنیم یا نه! حالا شما میگویید چقدر از رایها مشکل دارند؟ ایشان اول نمیگفت، بعد گفت هزار و سیصدتا صندوق! من بلافاصله بعد از دیدار زنگ زدم به یکی از مشاوران احمدینژاد، او گفت همه هزار و سیصدتا صندوق برای شما! بین 1300صندوق، این اصلاً به حساب نمیآید! یک و نیم میلیون رأی هم نمیشود. با این ارزیابی دقیقاً ایشان ساعت سهو نیم یا چهار آمد بیرون، با هم وارد آسانسور شدیم و ایشان رفت طرف آنجا (راهپیمایی) و من هم به راه خودم رفتم.
حجتالاسلام غلامی، از اعضای سابق دفتر حضرت آیتالله بهجت (ره) نقل کرده است:
"روزی شهرام جزایری، بر اساس ارتباطهایی که ایجاد کرده بود؛ از فرزند آیتالله بهجت درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیتالله بهجت رسید ایشان مخالفت کردند. شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت در قم میرود تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ میشوند، از فرصت استفاده کند و وارد دفتر یا منزل آقا شود و ملاقاتی انجام دهد. به همین منظور بیرون مسجد منتظر میماند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیتالله بهجت همیشه سرشان پایین بود و به کسی نگاه نمیکردند. وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت نزدیک شد و به آقا گفت که حضرت آیتالله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیـّر تهران هستند و فعالیتهای خیریه فراوانی انجام میدهند و برای عرض ارادت و دستبوسی خدمت رسیدهاند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالاگرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: "برو و از کارهای خیری که انجام دادهای توبه کن! "