ایران آفتاب

اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 آذر 2

به گزارش شبکه ایران، "مرتضی تمدن" استاندار تهران در سیزدهمین جشنواره‌ شهید رجایی با تاکید بر این‌که رفتار و کردار دولتمردان در مقابل مردم باید مورد توجه قرار بگیرد به بیان خاطره‌ای از نوع رفتار رئیس‌جمهور در مقابل برخوردی خاص پرداخت و اظهار کرد: بعد از این‌که رئیس‌جمهور در روز قدس سخنرانی کردند، ما منتظر تشریف ایشان در صفوف نماز جمعه بودیم، ولی آقای احمدی‌نژاد از جایگاه به مسیر دیگری رفتند؛ چرا که ایشان معمولا ًدر نماز جمعه در بین مردم حضور پیدا می‌کنند و این بار هم که راهپیمایی بود ترجیح دادند که بین مردم باشند. ما به اتفاق ایشان در مسیری در صفوف پشت دانشگاه تهران مکانی را پیدا کردیم و نشستیم.

بنابر گزارش ایسنا، استاندار تهران ادامه داد: به فاصله‌ یکی دو صف پشت سر ایشان، جانبازی که حال خوبی نداشت و وضع جسمانی‌اش هم مساعد نبود و فشار زندگی و مشکلات، شرایطی برای این فرد به وجود آورده بود،حضور داشت، زمانی که رئیس‌جمهور نشست خودش را به آقای احمدی‌نژاد رساند و ایستاده شروع به فریاد کشیدن سر آقای احمدی‌نژاد کرد و بی‌پروا و بی‌محابا فریاد می‌کشید و شاید من و شما به عنوان مسئول وقتی این صحبت‌ها را می‌شنیدیم از کوره در می‌رفتیم. در این بین کسانی که اطراف رئیس‌جمهور بودند، سعی کردند آن فرد را آرام کنند، ولی آقای رئیس‌جمهور تاکید کرد کسی حق ندارد با آن فرد کاری داشته باشد.

وی با بیان این‌که آن فرد کلمات سخیفی خطاب به رئیس‌جمهور به کار برد که جای گفتنش در این جلسه نیست، اظهار کرد: مردم در این لحظه همه بهت‌زده بودند و سکوت کرده بودند و آن فرد هرچقدر دلش خواست، حرف زد تا این‌که خسته شد. وقتی نشست آقای احمدی‌نژاد سرش را نزدیک ایشان آورد و به او گفت خیلی ممنون، متشکرم. چنین حالتی باعث شد که آن فرد جانباز به آرامش دست پیدا کند و عصبانیتش فروکش کند و در واقع در این بین صحنه‌ای شکل گرفت که هرکس آن‌جا بود با دیدن آن صحنه منقلب می‌شد. در این هنگام این جانباز عزیز چند لحظه‌ای به چشمان رئیس‌جمهور خیره شد و بعد سیل اشک مهلتش نداد و خودش را به آغوش احمدی‌نژاد انداخت و مشکلاتش را مطرح کرد که البته مشکلاتش مهم هم نبود.


 نوشته شده توسط مجید در سه شنبه 89/7/27 و ساعت 8:36 عصر | نظرات دیگران()

گفت: کروبی طی سخنانی در جمع تعدادی از هوادارانش، خود را با «ابوذر» مقایسه کرده است!
گفتم: ابوذر که - نستجیر بالله- از شهرام جزایری رشوه های چند صد میلیون تومانی نمی گرفت!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: جناب ابوذر که - العیاذ بالله- دنیا طلب نبود و برای کسب قدرت، خودش را به معاویه و عمروعاص آن روزها یعنی آمریکا و اسرائیل و انگلیس این روزها، نمی فروخت!
گفت: باز هم چه عرض کنم؟!
گفتم: حضرت ابوذر که - نستجیربالله- به خاطر خوش رقصی برای دشمنان اسلام از سرکردگان کفر و پلیدی، مرحبا و آفرین دریافت نمی کرد! با منافقین هم کاسه نمی شد! با بهایی ها فالوده نمی خورد! مبانی اسلام را نفی نمی کرد! و...
گفت: پس باید از شیخ اصلاحات پرسید که شاید جناب «ابوذر» را با معاویه و اشعث بن قیس و عبدالله بن ابی و مروان حکم اشتباه گرفته است!
گفتم: اگر این سؤال را از او بپرسی، احتمالا به روال مناظره های تلویزیونی اش در دوران انتخابات، خواهد گفت؛ عرض شود که بله! منظور بنده هم، همین بود


 نوشته شده توسط مجید در سه شنبه 89/7/27 و ساعت 8:32 عصر | نظرات دیگران()


                    
 نوشته شده توسط مجید در شنبه 89/7/17 و ساعت 9:5 عصر | نظرات دیگران()

به گزارش فارس، حسین الله کرم در حاشیه مراسم شب خاطره سردار سرلشگر پاسدار شهید نورعلی شوشتری در جمع خبرنگاران اظهار داشت: میرحسین موسوی و کروبی به دلیل نداشتن ساختارهای گروهی و حزبی تنها به دادن بیانیه اکتفا می کنند.

وی افزود: حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی توانسته اند با سازماندهی خانواده های زندانیان اغتشاشات بعد از انتخابات سال 88 به نزد آقای هاشمی رفته و جمله معروف وی را با عنوان اقدام جائرانه از وی دریافت کرده و به شکایت از نیروهای امنیتی بپردازند.

حسین الله کرم در ادامه خطاب به حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت: حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی باید بدانند که نه تنها از ساختار سیاسی و حزبی کشور حذف شده اند، بلکه در نظر مردم این احزاب وابسته و منزوی هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: بعضی از افراد، جریان وابسته به خاتمی را جدا از فتنه گران می دانند و دلیل ادعای خود را موضع گیری خاتمی علیه فتنه سبز برمی شمارند اما این افراد باید بدانند که خاتمی از سران فتنه سبز بوده و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد.

الله کرم در ادامه خواستار محاکمه سران فتنه سبز سال 88 شد و در پایان تاکید کرد: به نظر می رسد قوه قضائیه در ارتباط با محاکمه سران فتنه می توانست بهتر عمل کند گرچه باید گفت ما اخیرا شاهد موضع گیری های لازم از سوی دادستان کل کشور در این ارتباط بوده ایم و این موضع گیری ها نوید برخورد با سران فتنه را از طریق قانونی به ملت عزیز ما داده است.


 نوشته شده توسط مجید در شنبه 89/7/17 و ساعت 9:0 عصر | نظرات دیگران()

به گزارش مشرق، یک عضو سازمان مجاهدین در این زمینه گفت: همزمان با سفر هاشمی رفسنجانی به بابل، بهزاد نبوی هم که در مازندران بوده است ضمن تماس با محمد هاشمی موفق به دیدار با هاشمی رفسنجانی می شود.

به گفته این عضو سازمان، بهزاد نبوی در ابتدای جلسه از دیدار هاشمی با خانواده زندانیان تشکر می کند و اضافه می کند به نظر ما طرح مطالبات باید با سکوت پیگیری شود و جنجال کمکی به حل مشکلات نمی کند.

مشرق در این زمینه نوشته است: بهزاد نبوی با استناد به نظر خاتمی هم که معتقد است شلوغ بازی نتیجه عکس دارد، افزود:ما باید انتخاباتی که یکسال و نیم از آن گذشته را فراموش کنیم و در سکوت سیاسی برای انتخابات های پیش رو فعالیت کنیم.

این عضو سازمان در ادامه افزود: یکی از درخواست های بهزاد نبوی از هاشمی انجام رایزنی برای بازگشت مجدد سازمان مجاهدین به صحنه سیاسی بوده است. بهزاد در این دیدار اصرار داشته است که بگوید اداره کشور با یک گروه سیاسی امکان پذیر نیست.

به گفته این عضو سازمان، هدف بهزاد نبوی از دیدار با هاشمی، رصد آخرین نظر نظام درباره انحلال سازمان و چرایی اتخاذ مواضعی از سوی هاشمی در حفظ ثبات و انسجام ملی بوده است


 نوشته شده توسط مجید در جمعه 89/7/16 و ساعت 7:31 عصر | نظرات دیگران()

ه گزارش فارس به نقل از روزنامه انگلیسی "دیلی میل "، دادگاه انگلیس اعلام کرد که "سعود عبدالعزیز بن‌‌‌ناصر " نوه پادشاه عربستان بعد از یک هفته آزار جسمی و جنسی "بندار عبدالعزیز " مستخدم خود، وی را به قتل رساند.

دادگاه همچنین اعلام کرد که این شاهزاده عربستانی بعد از تجاوز جنسی به مستخدم خود با ضربات مشت به سر وی زده و دندان های وی را شکست و او را رها کرد.



بندار عبدالعزیز، مستخدم شاهزاده عربستانی بر اثر ضربه مغزی در هتل 5 ستاره‌‌ای در لندن جان داد.

شاهزاده عربستانی که 34 سال سن دارد سعی کرده بود با پاک کردن خون‌ها رد مقتول را از بین ببرد و در تماس با پلیس اعلام کرده بود که مقتول طی دزدی که کرده بود، این زخم ها را برداشته است.

مدیر هتل هم اعلام کرد که شاهزاده سعودی چندین بار طی یک هفته اقامت در این هتل درخواست مردان فاحشه کرده است


 نوشته شده توسط مجید در پنج شنبه 89/7/15 و ساعت 7:34 عصر | نظرات دیگران()

محبیان در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: بنده قبل از 14 بهمن پیش از انتخابات با موسوی دیداری داشتم که در آن دیدار 3 سؤال از وی پرسیدم و موسوی نیز به سؤالات پاسخ داد.

وی با بیان اینکه سؤال اول در خصوص اعتقاد موسوی به دولت محوری در کشور اختصاص داشت، یادآور شد: موسوی در آن زمان گفت که "من هم قبول دارم که اکنون دولت‌محوری معنایی ندارد و حتی بسیاری از شعارهای احمدی‌نژاد را قبول دارم اما او نمی‌تواند شعارها را که شعارهای امام است اجرایی کند ".

این کارشناس مسائل سیاسی دومین سؤال خود را به نوعی تعامل با حزب مشارکت و سازمان مجاهدین مرتبط دانست و تصریح کرد: موسوی در آن زمان به بنده گفت که این احزاب را قبول ندارم و معقتدم که خاتمی هم در برقراری ارتباط با آنها اشتباه کرده است.

محبیان در همین زمینه اضافه کرد: موسوی به بنده گفت "زمانی که معین برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری با بنده مشورت کرد به او هشدار دادم که تو یک عنصر خط امامی و ساده‌زیست هستی و با تکیه بر همین شعارها می‌توانی موفق شوی اما او به سراغ شعارهای دیر رفت و شکست خورد ".

وی در ادامه به سومین سؤال خود از موسوی اشاره کرد و یادآور شد: از موسوی در خصوص اختلاف نظرهایش با مقام معظم رهبری در زمان نخست‌وزیری سؤالاتی پرسیدم که وی در پاسخ گفت که با مقام معظم رهبری نسبت فامیلی دارد و اختلافات آن زمان نیز مربوط به مباحث حقوقی بود.

این کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه افزود: موسوی گفت که "در آن زمان مقام معظم رهبری، رئیس جمهور کشور بود اما اختیاری نداشت و من که نخست وزیر بودم حاضر نشدم از اختیارات خود بگذرم اما اکنون اصلا نخست وزیر در کشور وجود ندارد و من هم به آقای امامی کاشانی گفته‌ام که کسی که بخواهد در این مملکت رئیس جمهور شود و جایگاه رهبری را نفهمیده باشد خیلی باید کندذهن باشد ".

محبیان همچنین با بیان اینکه نقش امام(ره) روز به روز در بیانیه‌های موسوی کمرنگ‌تر شد، اظهار داشت: در نهایت شاهد بودیم که همجنس‌گرایان نیز وارد بیانیه‌های موسوی شدند.

وی در پایان با اشاره به اقدامات وزارت ارشاد در حوزه تشریح مفهوم جنگ نرم خاطرنشان کرد: با تلاش‌های وزارت ارشاد به زودی 20 کتاب در حوزه مفاهیم جنگ نرم منتشر خواهد شد.


 نوشته شده توسط مجید در پنج شنبه 89/7/15 و ساعت 7:32 عصر | نظرات دیگران()

?-  رفیق شفیق ما این آقامحسن خان سلیمانی روزی روزگاری در روزنامه جمهوری اسلامی کار می کرد. این دوست ما در روی میز کارش، زیر شیشه، عکسی از شهید مرتضی آوینی گذاشته بود. فکر می کنید واکنش مسیح مهاجری منافق که بدون شایستگی و لیاقت تکیه بر صندلی مدیر مسئولی روزنامه پر خاطره جمهوری اسلامی زده است، به این تصویر چه بوده؟ هیچ الا اینکه؛ “این قبیل تصاویر مصداق شرک است؛ برش دارید”.

?-  مصداق شرک، مهاجرت از ولایت فقیه است نه حالا به ولایت هاشمی، بلکه به ولایت فرزندان هاشمی. امام، ولی فقیه و مرجع تقلید مسیح مهاجری فرزندان آقای هاشمی هستند؛ کسی شک در این واقعیت دارد؟ آقای مسیح مهاجری! شما غلط کردید مسیح مهاجری باشید. مسیح مهاجری به آن مسیحی ای می گویند که به دین اسلام مهاجرت کرد اما شما؟… شما هم مثل سران فتنه و بدتر و منافقانه تر از سران فتنه، از ولایت فقیه مهاجرت به ولایت کسانی کرده اید که می خواهند دانشگاه آزاد را وقف کنند! ولایت شما ولایت مهدی و فائزه هاشمی است. پس خاک بر سرتان با این ولایت تان. ولایت فقیه، ولایت عشق است که ولایت ماست. ولایت شما ولایت عیش است که الان دارد عیاشی می کند در لندن. پس خاک بر سر شما و مهدی هاشمی. خاک بر سر شما و فائزه هاشمی.

?-  می گویند؛ مسیح مهاجری فردی ساده زیست است؛ اگر اینگونه باشد، این منافق، مصداق “خسر الدنیا و الآخرت” است.

?-  من حاضرم مثل هموطنان اقلیت خود که تاب نیاوردند بی حرمتی به قرآن را و همنوای با مسلمین علیه آمریکا و اسرائیل شوریدند، مسیحی بمیرم اما مثل مسیح مهاجری مسلمان نباشم. خاک بر سر این مسلمانی.

?-  گند زده این فرد به پر خاطره ترین روزنامه جمهوری اسلامی ?? ساله ما. واقعا گند زده. از صفحه بندی بگیرید تا محتوا. حیف این روزنامه که افتاده دست این منافق. “آقای دوربینی” مدیر مسئول این روزنامه می شد بهتر درمی آورد این روزنامه را. یک روز نشد ما این روزنامه را ورق بزنیم، عکس آقای دوربینی را درش نبینیم!!

?-  در پیشانی مسیح مهاجری جای مُهر است؛ چون در مثل مناقشه نیست، باید گفت: در پیشانی خوارج هم جای مُهر بود ولی خبری از مِهر علی نبود. فریب این را نخورید که در این روزنامه گاهی “آقا” تیتر یک می شود. در ? راهی “هاشمی” و “امام”، در ? راهی ولایت آقازاده ها و ولایت “آقا”، شک نکنید که مسیح مهاجری طرف باطل را می گیرد و مگر تا الان نگرفته؟ مسیح مهاجری نوکر هاشمی است؛ نه پیرو ولایت فقیه.

?-  با این نوشته کوتاه پروژه بر حق بچه بسیجی ها کلید خواهد خورد؛ اخراج مسیح مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی. “جمهوری اسلامی” جای منافقین نیست. کسی که برای سران فتنه و خانواده شان با کمترین انعام، قلم را به صراط نفاق و راه فتنه می فروشد، باید مدیر مسئول چیزنامه فلان باشد، نه جمهوری اسلامی. به نام جمهوری اسلامی مسیح مهاجری دارد می ریزد به کام فتنه گران. ?? سال است به حرمت جانبازی ایشان در حادثه هفتم تیر صبر کرده ایم اما اگر من حرف حق را نزنم، خون سرخ شهید بهشتی جلویم را خواهد گرفت در آخرت.

?-  و بالاخره حاضرم در فضایی آزاد نظرسنجی برگزار شود که چند درصد کارمندان این روزنامه، مسیح مهاجری را برای اداره این روزنامه فردی سالم، متعهد و حرفه ای می دانند.

قطعه26


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 89/7/14 و ساعت 1:26 عصر | نظرات دیگران()

دیدارنمایشی موسوی و خاتمی که چندی پیش برگزارشد خاتمی را مصمم تر به جدائی اصلاحات از فرقه سبز کرده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،گفته می شود خاتمی در جمعی درخصوص دیدار خود با موسوی که با اصرار و برنامه ریزی مرد خاکستری اصلاحات و بازیگر پنهان برگزارشده بود،این دیدار را «بی فایده» خوانده و با انتقاد از اصرارها برای همکاری با موسوی گفته است که این اقدامات منجر به زنده شدن جنبش موسوی نخواهد شد.
وی همچون گذشته بهادادن به حرکت های موسوی را موجب اضمحلال و از دست رفتن فرصت های اصلاحات عنوان کرده و با بیان این که سیاست چیزی است که برخی فقط بلد هستند بنویسند اما نمی توانند عمل کنند،گفته است:این آقایان درک صحیحی از موقعیت ها و شرایط ندارند چطور نمی بینند و درک نمی کنند.
وی با انتقاد از مرد خاکستری اصلاحات و بازیگر پنهان برای اصرار جهت دیدار با موسوی گفته است: این آقایان اصرار کردند وحتی فشار آوردند برای دیدار. آینده نشان خواهد داد که چه کسانی نوک بینی خود را می بیند .اینها حذف را نمی بینند ، ما در دراز مدت قادر نخواهیم بود سرمان را بلند کنیم ، چطور مدیریت نظام را ندیدند ، چنان شیبی به اعتراضات سال گذشته دادند که در ایستگاه دوم یا سوم ، نه کسی بود که پیاده شود و نه کسی که سوار شود ، جالب است که تصیمات مارا با سازش طلبی و کم آوردن و عافیت طلبی تحلیل می کنند ، ولی لجاجت ها ی بی مورد ، زنانه کردن سیاست گذاریها و اقداماتی که به حمایت اجنبی ختم می شود و رویگردانی مردم را در صراط جنبش کذا و راهبرد مقابله تفسیر می کنند


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 89/7/14 و ساعت 1:15 عصر | نظرات دیگران()

حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان به بحث اعتصاب بازار طلافروشان پرداخت:

در گزاره های زیر دقت کنید؛
1- به طور متوسط در هر ماه 10 تن مصنوعات طلا و جواهر واردکشور می شود که میزان سالانه آن 120 تن یعنی 120 هزار کیلوگرم است.
2- مطابق بررسی های کارشناسانه و محاسبات و تحقیقات میدانی وزارت صنایع، 90 درصد این مصنوعات به طور قاچاق وارد کشور می شود.
3- قاچاق 90 درصدی مصنوعات طلا و جواهر را علاوه بر وزارت صنایع، مؤسسه استاندارد و مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز در بررسی های جداگانه خود تایید کرده ا ند.
4- 90 درصد از 120 تن، مساوی است با 108 تن، یعنی سالانه 108 تن مصنوعات طلا و جواهر از طریق غیرقانونی و قاچاق وارد کشور می شود.
5- 108 تن برابر 108 میلیون گرم است.(1000*1000*108)
6- قیمت یک گرم طلا- در حال حاضر- مبلغ 34هزار تومان است. بنابراین ارزش 108 تن طلای قاچاق که در طول یک سال وارد کشور می شود 3672 میلیارد تومان است. اشتباه نکرده اید 108 میلیون گرم - 108 تن- را در عدد 34000 ضرب کنید. بله! درست محاسبه کرده اید حاصل ضرب مساوی است با 000/000/000/672/3 تومان یعنی سه هزار و ششصد و هفتاد و دو میلیارد تومان... مغزتان سوت می کشد! نمی کشد؟!
7- تقریبا تمام سود واردات سالانه 108 تن مصنوعات طلا و جواهر قاچاق در جیب یک گروه 6 نفره می رود! به بیان دیگر، هریک از این 6 نفر سالانه سود حاصل از فروش 612 میلیارد تومان مصنوعات طلا و جواهر قاچاق را به جیب نامبارک خود می ریزند.
8- یکی از این 6 نفر برای یک سال فقط 150 هزار تومان مالیات می پردازد، یعنی ماهیانه 12 هزار و پانصد تومان و این در حالی است که یک کارگر و یا کارمند با حقوق ماهیانه 600هزار تومان، برای هر ماه مبلغ 16هزار و 250 تومان مالیات حقوق می پردازد. یعنی 3هزار و هفتصد و پنجاه تومان بیشتر از آن تاجر قاچاقچی طلا و جواهرات. منصفانه است؟! کارمند و کارگر که حرفی ندارد. حقوق خود را بعد از کسر مالیات دریافت می کند و با تخفیف های مالیاتی که دولت برای حقوق بگیران در نظر گرفته است شاکر نیز هست زیرا می داند در قبال مالیاتی که پرداخت می کند از امکانات عمومی برخوردار می شود و البته بر این باور - بخوانید توهم- است که کلان سرمایه داران در قبال برخورداری چند صد برابری از امکانات عمومی، مالیات های کلان هم پرداخت می کنند! و چه تصور باطلی!
9- همین گروه 6 نفره از صنف طلا و جواهر با قاچاق سالانه 3672میلیارد تومان، با بهره گیری از عوامل اجاره ای، حمایت های بیرونی و پشتیبانی روانی تبلیغاتی رسانه های بیگانه، بازار طلا و جواهر را به تعطیلی کشانده اند. آنها دو سال قبل نیز، هنگامی که «قانون مالیات بر ارزش افزوده» وارد فاز عملیاتی و اجرایی شده بود، با توهم پراکنی و دروغ بافی درباره اهداف این قانون، نه فقط تن به اجرای آن ندادند بلکه به فریب افکار بازاریان محترم و هم صنف های خود نیز دست زده و بازار را به تعطیلی کشاندند. و متاسفانه دولت به جای تاکید بر اجرای قانون با این کلان سرمایه داران مفت خور و باج خوار مدارا کرد و عملیات اجرایی قانون مالیات بر ارزش افزوده را به تعویق انداخت. در آن هنگام، آخرین بهانه این گروه آن بود که ابعاد قانون یاد شده روشن نیست و نیاز به شفاف سازی دارد! این بهانه در حالی پیش کشیده شد که «قانون مالیات بر ارزش افزوده» بعد از مدتها بحث و بررسی همه جانبه، تحقیقات میدانی، رایزنی با کارشناسان اقتصادی، مقایسه با سیستم های مالیاتی سایر کشورها و مشورت با صاحبان اصناف و بازاریان متعهد در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده بود و بهانه گروه مورد اشاره پایه و اساسی نداشت.
10- دو سال بعد، یعنی همین روزها و پس از آن که مسئولان محترم مالیاتی با حوصله و سعه صدر مثال زدنی، به شرح و توضیح درباره مفاد قانون یاد شده و ابعاد و اهداف آن پرداختند و طی نشست های پی درپی با مسئولان اصناف، ضرورت اجرای این قانون و احقاق حق ملت را گوشزد کردند، اکثریت قریب به اتفاق بازاریان که همواره از اقشار مومن و متعهد کشور بوده و هستند، بر لزوم اجرای آن تاکید ورزیدند که تشکر و قدردانی سازمان مالیاتی کشور را نیز در پی داشت. اما، همان گروه 6 نفره که ارقام چند میلیارد تومانی برایشان مثل «علف خرس» است، به مقابله با اجرای قانون یاد شده برخاستند و با بهره گیری از اهرم تطمیع و تهدید!! باردیگر کرکره ها را پائین کشیدند.
11- یکی از اعضای متعهد صنف طلا و جواهر بازار که دیروز مغازه خود را تعطیل کرده بود در تماس با کیهان و در پاسخ به سوال ما که شما دیگر چرا؟!... گفت؛ «گزارش وزارت صنایع کاملاً درست است که 90درصد طلا و جواهرات به صورت قاچاق وارد کشور می شود. این واردات قاچاق در اختیار تعداد انگشت شماری از دانه درشت های صنف ما قرار دارد. مصنوعات طلا و جواهر قاچاق که به صورت فله ای معامله نمی شود! این مصنوعات از طریق مغازه های طلافروشی به مشتریان عرضه می شود. بنابراین، می توانید حدس بزنید که اگر آن تعداد انگشت شمار و دانه درشت، از عرضه طلا و جواهر به مغازه های ما خودداری کنند، کسب و کار ما به طور جدی آسیب می بیند و مشتریان خود را از دست می دهیم. ضمن آن که آنان اهرم های فشار دیگری هم در اختیار دارند.» (اظهارات ایشان نقل به مضمون است که با حفظ امانت در محتوای کلام در این یادداشت آمده است).
این برادر طلافروش درباره اهرم های دیگر دانه درشت های صنف خود چیزی نگفت و حتی از نام بردن آنها نیز خودداری کرد و هنگامی که خبرنگار ما اسامی برخی از دانه درشت ها را به زبان آورد، پاسخ ایشان سکوتی معنادار بود! سکوتی که می تواند به معنای تایید حدس و اخبار دریافتی کیهان باشد!
12- و اما؛ قانون «مالیات بر ارزش افزوده» چیست؟ مگر نه این که این مالیات 3درصدی از خریدار دریافت می شود، بنابراین چرا دانه درشت های صنف طلا و جواهر از اجرای آن به وحشت افتاده اند؟! تعجب آور نیست؟ هست! راستی چرا؟!
به خبر زیر توجه کنید:
گروه مورد اشاره در ملاقات با مسئولان مالیاتی اعلام کرده اند برای پرداخت کل مبلغ مالیاتی که مطابق محاسبه دولت باید از آنها اخذ شود آمادگی دارند و هر مبلغی را که مسئولان مالیاتی اعلام کنند پرداخت خواهند کرد، به شرطی که دولت از اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در خصوص صنف طلا و جواهر صرفنظر کند! به بیان دیگر مشکل آنها پرداخت مالیات نیست، چرا که مالیات یاد شده همانگونه که اشاره شد اولاً؛ در مقایسه با گردش مالی دانه درشت های این صنف، بسیار ناچیز و کم اهمیت است و ثانیا؛ این مالیات 3 درصدی از مشتریان دریافت می شود.
اکنون به پرسشی که در صدر این بند از یادداشت مطرح شده است بازمی گردیم؛ چرا دانه درشت های صنف طلا و جواهر، یعنی همان گروه 6 نفره- و یا حداکثر چند نفر دیگر از آنان- از اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده وحشت دارند؟ توجه کنید؛ از اجرای قانون و نه از پرداخت مالیات. چرا؟!... بخوانید!
13- کارکرد قانون مالیات بر ارزش افزوده را می توان در یک جمله خلاصه کرد «شفاف شدن معاملات و مبادلات کالا» و به بیان همه فهم تر؛ «صدور فاکتور خرید و فروش برای مصنوعات طلا و جواهر.» یعنی آقای طلافروش، این کالا را از کجا خریده ای؟ به چه قیمت؟ و به چه کسی یا کجا فروخته ای؟ با چه قیمت؟... آیا صدور فاکتور برای تبادل کالا زحمتی دارد؟ معلوم است که ندارد! آیا، به سود حاصل از فروش آن لطمه ای می زند؟ معلوم است که نمی زند! پس مشکل چیست که آقایان حاضرند کل مبلغ مالیات را بپردازند، اما برای خرید و فروش و گردش کالا سند و فاکتور به دست کسی ندهند؟! پاسخ روشن است. اگر صدور فاکتورهای خرید و فروش به همان ترتیب که در قانون پیش بینی شده است صورت پذیرد، نهایتا به 90 درصد مصنوعات طلا و جواهر یعنی 108 تن طلا و جواهر قاچاق با قیمت نجومی 3672 میلیارد تومان در سال می رسد و معلوم می شود که آقایان قاچاقچیان محترم! 90 درصد مصنوعات طلا و جواهری را که به بازار عرضه کرده اند از طریق قاچاق وارد کشور فرموده اند!! فقط همین! آیا همین نکته به تنهایی نمی تواند اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده را برای دانه درشت های قاچاقچی تبدیل به یک کابوس کند؟! می تواند و کرده است. دقیقا به همین علت است که حاضرند مالیات وضع شده را بپردازند ولی تن به شفاف سازی ندهند. یعنی ایستگاه «ایست و بازرسی» را به صورت ایست! بدون بازرسی! می پسندند!
14- مالیات نه حق دولت، بلکه حق ملت است و نظارت بر ورود و خروج کالا نیز چنین است. بنابراین، دولت و مجلس و دستگاه قضایی کشور به عنوان نمایندگان مردم حق ندارند این حق مسلم ملت را نادیده بگیرند و غارتگران بیت المال را به حال خود رها کنند. برای نظام جمهوری اسلامی که پرچمدار عدالت خواهی است و به همین منظور پنجه در پنجه قدرت های استکباری انداخته و آنان را به زانو درآورده است، شایسته- و بایسته هم- نیست که از کنار باج خواهی و غارتگری کلان سرمایه داران بی تفاوت عبور کند. مخصوصا آن که اکثریت متعهد صنف یاد شده نیز از این عده اندک و کم شمار دل پرخونی دارند...چرا یک بار و برای همیشه به این بازی خاتمه نمی دهید؟! راستی! آیا هیچ تصور کرده اید که اخلال در عرضه طلا و جواهر چه مصیبت خنده داری است؟!


 نوشته شده توسط مجید در چهارشنبه 89/7/14 و ساعت 1:14 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 27
مجموع بازدیدها: 402626
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
> دانشجویان حامی جبهه پایداری - حامیان جبهه پایداری در فضای مجازی